۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث سایه های شخصیتی (درس سوم)
سطح مقاله : پیشرفته
نظرات و تجربیات خود درباره درس سوم گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در روانشناسی را اینجا به بحث بگذارید

از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو (آموزش نظریه سایه یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس سوم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 77 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
سمانه ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام آقای رضایی عزیز ممنونم از مطالب پر بار و شیرین و کاربردی بودن مطالب
خواهشم این است فاصله بین درسها بیشتر باشد تا بتوانم به کار ببندم و مشاهده کنم در زندگیم آنچه که میشنوم رو
فاصله درس ها برای من کمه و نمیتونم رزونانس ها به خوبی شناسایی وتجربه کنم
خواهشا به جای 4 تیر به هفته های بعدتر موکول کنید

ساناز محمدمیرزا ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. میشه در مورد پرسشنامه هم توضیح بدین چون یه بخشهاییشو نمی دونم چه جوری باید پر کنم. ممنونم

ساناز محمدمیرزا ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
ابتدا تشکر می کنم از جناب اقای رضایی که برای بهبود حال ما اینهمه زحمت می کشن.
در مورد سایه عمومی فکر می کنم پنهان کاری من در بعضی موارد هست که دوست ندارم دیگران بفهمن که از جانب من بوده. البته شایدم با سایه نوع 3 مخلوط باشه ولی در هر صورت جاهایی به علت نداشتن جسارت در نه گفتن مجبورم خواسته هامو یا رد و تاییدهامو پشت نقاب همسر یا فرزندام پنهان کنم و اونا رو جلو بندازم. که صد درصد هم بعد اینکار از اینکه چرا اونقدر ‌‌‌شهامت نداشتم خودمو سرزنش می کنم.
در مورد سایه نوع 2 هم سایه خصایص پدر و مادر رو دارم هم سایه مذهب (چون دلیل حجاب داشتنم هم از کودکی به خاطر همین ملاحظه کاریم و رودر بایستی داشتن با یکی از اقوام بوده) و در مورد پدر و مادرم هم که با منفعل بودن پدرم در تصمیم گیریهای مهم خانواده (که نتیجه ش مسوولیت پذیریه بیش از حد خودم نسبت به اطرافیانم بوده) و در مورد مادرم با خودرایی و خودخواهی و رک بودن و عدم درایت و زود رنج بودن بیش از اندازه شون خیلیییی در تعارص بودم و همیشه نفی شون می کردم (که نتیجه ش برای خودم بی نهایت ملاحظه مردمو کردن که یه وقتی حرفی نزنم که بهشون بر بخوره و اینکه اصلا خودخواه نباشم البته من اصلا تفاوت ادم خودخواه و کسی که اول خودشو دوست داره رو هنوز نمی دونم یعنی نمی دونم این یه ارزش هست یا ضد ارزش)
در مورد نقاب هم من به مهربانی، مثبت اندیشی و خیلی تعارفی بودن معروفم و البته ادمی که خیلیییی ملاحظه دیگرانو می کنه. و می خواستم بگم دقییقا حرف شما درسته من پشت این نقاب مهربونی (البته مهربونی جزو خلقیات و سرشت من هم هست) یه خودخواهی بروز نکرده زیادی دارم و در مقابل کسایی که خودشونو مراقبت می کنن و دوست دارن و می تونن راحت جواب نه بدن بهم می ریزم. که خیلی هم ممنون میشم در این زمینه بهم از محصولاتتون هم معرفی کنین. باز هم سپاسگزار زحمات جنابعالی و مجموعه توانمندتون هستم

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

کتاب جوجه اردک زشت درون را تهیه کنید

سها ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام ممنون بابت فایلها . در درس سوم استاد گفتن تمرینی میزارن برای شناخت نقاب و سایه ها ولی من ندارم لطف راهنمایی کنید

سوسن اتحاد ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

با تشکر از توصیح مختصر و مفیدی که در ارتباط با انواع سایه دادید.
حساسیت های خودم رو بخش چاقی و کم مویی ام بوده در حالیکه وقتی به عکس های قدیم خودم نگاه میکنم هیچکدام ازین دو رو ندیدم.از طرفی ازینکه در دید دیگران ابله و یا مسخره و ناتوان و صعیف دیده بشم بدون اینکه بفهمم ناراحت میشدم .البته الان پذیرفتم که هر کسی در مقاطعی میتونه هم احمق باشه و هم دلقک .یادمه وقتی خیلی جوان بودم پدرم ازینکه من قدمهای محکم و سرباز وار بر دارم خیلی خوشحال میشد او معتقد من به راحتی میتوانم وارد سربازخانه بشوم و سالم ازانجا در بیایم و من همیشه از سربازها میترسیدم.پدرم میگفت خوشحالم که تو همیشه یه کاری تو دستت هست در نتیجه هیچوقت حوصله ات سر نخواهد رفت .و اقعا اینطوری بودم اما الان بعصا با وجود کار زیاد ممنکنه هیچ گاری نکنم و فقط به لیرون از پنجره نگاه کنم یا موسیقی گوش کنم و یاتلویزیون.
یکی از چیزهایی که متوجه شدم باعث رنج من است خوب بودن هستش در رابطه با مادرم ،دخترم ، تا حدود ۱۰ سال پیش حتی نه گفتن رو بلد نبودم .
دخترم ایینه ای است که به راحتی پشت نقاب مهربان بودن و ارام و مودب بودنم رو به من نشان داده به واسطه ی خشم های ویران گر و فحش و دیوانگی....
و یک روی دیگر من که مدتی است برایم اشکار شده ورود دو نفر در فاصله زمانی ۲-۳سال هستش که به من نشان داد که با وجود انکه ماخود به حیا و چهارچوب دار و مقید هستم ؛چقدر پتانسیل بی بندو باری و خارج از چهار چوب را دارم.
۳ خصیصه که خودم را با انها میشناسم .مهربانی.همراه بودن و دارای پشتکار هستش .از دوستانم هم سوال کردم ،هر وقت پاسخ رو گرفتم اینجا می گذارم.
با سپاس فراوان

Leili ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام من امكان مشاهده پرسشنامه رو ندارم لطفا راهنمايي بفرماييد

بانو ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

درمورد نوع 4 سایه: من در رابطه با جنس مخالف دختری خام هستم. با صداقت کامل و بدون هر گونه فریب جلو میرم. حتا اداهای زنونه هم ندارم. 2 مورد پیش اومد برام که بهم دروغ گفتن راجع به شرایط کار و زندگی و تحصیلشون. امیدوارم درس شده باشه. دیگه خام نیستم اما هنوز بقدر کافی هم پخته نیستم. میدونم که با مردها باید کمی سیاست داشت اما من کلا سیاست ندارم. سیاست من صداقتمه که میدونم غلطه

بانو ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
من موارد مشابه زیادی در این جلسه داشتم اما گاها با کمی تفاوت. مثلا پدر من فردی با اقتدار بدون انعطاف و بسیار خشک و جدیه که تفریح براش تعریف نشده. من در ابتدا با او در کودکیم جنگیدم در نوجوانی تحت کنترل کاملش بودم بطوریکه مثلا در مسائل مذهبی تماما باورهام رو شکل داده بود. الان کلا باورهام عوض شدن و زندگیم رو تغییر دادم که باعث جنگ من با او شده. منطق نداشتن پدرم همیشه باعث شده باهاش بجنگم و همیشه تفاخر دارم به منطق، خرد، و انعطاف خودم. نمیدونم این چقدر سایه است اما تو زندگیم جریان داره. در ضمن زمانی که بهم میگه چون زنی منطق نداری بسیار خشمگین میشم چون او ب عنوان فردی بی منطق، جهت فرافکنی، با این جملات حقیر خودش رو میخواد توجیح کنه. یک بدی دیگه موضوع هم اینه که انقدر خواستم منطقی باشم که از احساس در روابطم تهی شدم و تا این سن عاشق نشدم.
دومین موضوع مربوط به خواب بود. من سالهاست ک خواب نمیبینم، بعد از لایو آقای رضایی راجع به خواب و رویا، همون شب تا صبح کابوس تعقیب شدن دیدم ک ابتدا جنسیتش ناشناخته بود و بعد وقتی برگشتم در مواجهه با یک مرد (جنس مخالف) قرار گرفتم که چاقو زد به شکمم.

بی نام و نشان ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
امروز میخوام از یک سایه شخصیتیم بگم نمیدونم شایدم سایه ام نباشه خیلی عجیب و خنده داره ولی چیزی ک این چند وقت اخیر باعث خشم من شده و خیلی وقتا ازش فرار کردم و جواب تلفن و ندادم که باهاش مواجه نشم و با لطایف الحیلی از انجامش شونه خالی کردم ، اسنپ گرفتن برای دوستان و اطرافیان هست ، اتفاقی ک میفته اینه ک دوستان از من میخوان که من براشون اسنپ بگیرم ولی من بعد از چند دقیقه بهشون میگم انتن نداد یا شارژ ندادم یا چه و چه و چه!!علت رو در این میبینم ک من از اینکه بخوام بین دو یا چند نفر هماهنگی ایجاد کنم در حالی که خودم در اونجا حضور ندارم و در واقع یک جا جمع کنم و بهم برسونم فرار میکنم این در تشخیص من جهت سایه نوع اول قرار میگیره
یک سایه شخصیتی که در من هست خیانت هست من در ظاهر ادم خیلی موجه و مهربونی هستم ولی اگر کسی اذیتم کنه بدونه اینکه کسی بفهمه و شک کنه اذیتش می کنم و زهرمو میریزم ولی انقدر ارام و متین و موقر انجام میدم ک کسی شکش ب من نمیره
مثلا وقتی دوست پسرم ولم کرد رفت با خط دیگه و یک آی دی دیگع براش ایجاد مزاحمت کردم ک بهش ثابت کنم همه به عیر از من خائن هستن و من هستم ک دوست دارم و پای حرفا و کارات ایستادم و یک سری کارها کردم ک خودم تعجب کردم واااقعا این من هستم!!! با چه جراتی ؟! و با چه قدرتی ؟! بزرگترین و بدترین کار و کردم ولی وقتی اومدم سمتم با آعوش باز پذیرفتمش و ارومش کردم
یادمع بچه هم بودم وقتی کسی بهم بی توجهی می کرد یواشکی میرفتم کنتور برق رو میزدم! و همه رو ب تکاپو و تلاش می نداختم!! و از کاری که می کردند دست می کشیدن و به کاری دیگه رو می اوردن و هول و هراس و مشغولیتی غیر از انچه ک بوده این نوع دوم سایه شخصیتی من هست
سایه بعدی که دچارش هستم سایه نوع چهارم هست
من ادم از داخل مقید و نیمه مذهبی هستم تو هر کاری مصلحت و ابرو و دین رو در نظر می گیریم و خیلی از اتفاقات رو ک افراد انجام میدن و عاری هست من بخاطر گناه بودن انجام نمیدم ولی در جذب ادم اطرافم سراغ افراد لامذهب و غیر مذهبی میریم اصولا افرادی که روابط ازادانه دارت نوع پوششون محدود هست و رونشفکر غرب زده هستن جذبشون میشم
در صورتی ک از نوع فکر خودم شاید دو تا دوست صمیمی دارم ولی همیشه تو محیط جدید که میرم افرادی ک صد و هشتاد درجه فکری و روحی با من تفاوت دارن جذب میکنم
البته من خودم اهل نماز خوندن نیستم و پوششم مانتو و ادم بروزی هستم ولی اصولا افراد تقریبا لاییک و بی دین و ایمون رو جذب میکنم
در مورد نقاب ها
فداکاری و از خود گذشتگی بیش از حد ب قدری که گاها از نیازها و خدمات اولیه خودم میموندم مثلا کل تعطیلات چهارده روزه عید رد تو شهرستان از مادر بزرگ در حال احتضار مراقبت کردم و دم نزدم و کل برنامه ام ریخت بهم و الان پشیمون نیستم ولی هیچکس کنارم نایستاد و تشکری نکرد یا پول قرص دادن ب ادمی ک میدونم خودش چندین و چند برابر بیشتر از من پول داره ولی بخاطر بهم نخوردن سود پولش از من پول غرض می گیره در حالی ک من کل سرمایه ام رو در اختیارش قرار میدم و خودم ب پیسی میخورم
قدرت نگفتن نداشتنم هم یکی از دلایل از خود گدشتگیم هستش
حاضر جواب بودن و زبان تند داشتن یکی از ویژگی های منفی من هستش و بقول همکارم گاو نه من شیر ده هستم با یک کلام و یک منت کوچیک اجر گار خودم رو ضایع می کنم اینکه سیاست ندارم با زبون نرم و چرب حرفم و ب کرسی بشونم و اونچیزی ک هست رو ب راحت ترین و نزدیک ارین کلمات دم دست بیان میکنن
ادم کنجکاو و فضولی هستم و بارها گوشی اطرافیانم رو چک کردم و یا کمدشون رو چک کردم یا فالورای ادما رو چک کردن و شیطنتهایی مثل پول رو یواشکی از جایی برداشتن یا مثلا یک سری فاکتور فروشای شرکت و همکارم رو میز گذاشتع بود و ما هر چی گشتیم پیدا نکردیم ولی بعد از دو روز دیدم لای یک کلاسور هستش ولی بخاطر اینکه مورد سرزنش و شماتت قرار نگیرم فاکتورها رو کلا نیست و نابود کردم و زیر بار نرفتم ک خوب نگشتم
و همه این ها زیر نقاب ادم مسئولیت پذیر ، متعهد و مهربان و سر به زیر هست
ادم رذلی هستم

مهتا میرباقری ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام

1) سایه شماره 1: من خیلی زود عصبانی میشم و خیلی زود کنترل خودمو از دست میدم, مثل دیوونه ها فریاد میزنم و حتی توانایی اینو دارم که به دیگران آسیب برسونم. اگر کسی نزدیکم نباشه فحش میدم. البته جرات دعوا کردن با قویتر از خودم رو ندارم و اینا همه درونی است. بی ادبم , بد حرف میزنم, حسودم, خودخواهم, مهماننواز نیستم, خسیسم. به مادیات متعلق به خودم خیلی اهمیت میدم. برام خیلی مهمه که در اجتماع رفتار خوب داشته باشم و باشعور و اخلاق به نظر بیام. این باعث میشه مثلا وقتی با خانواده جایی میریم مدام به همه تذکر بدم که درست رفتار کنن.
دوست ندارم بقیه هیچ کدوم این رفتارهام رو بدونن, ناراحت میشم.

2) سایه شماره 2 : اینکه من در مواقع خشم توانایی آسیب رسوندن به دیگران رو دارم منو متعجب میکنه. من از خشونت مخصوصا خشونتی که همراه با درد باشه بیزارم, من حتی می تونم به بچه های خودم آسیب برسونم با اینکه اینقدر عاشقشونم و با اینکه آسیب دیدن بچه ها خیلی خیلی حالم رو بد میکنه. اگر دعوایی تو خیابون ببینم با فاصله زیاد حالم بد میشه, طپش قلب میگیرم و مسیرم رو عوض میکنم. در این زمینه واقعا تعجب میکنم.
بعضی وقتها در مقابل دروغگویی دیگران هم عکس العمل تند نشون میدم. دروغگویی رو دوست ندارم و نمیفهمم خودم کجا دروغ میگم که اینقدر اذیت میشم.

3) سایه شماره 3: پدر و مادرم هردو خیلی عصبی و بداخلاق بودن, مدام دعوا میکردن و تقصیر بداخلاقیشون رو گردن اون یکی مینداختن, من همیشه میخواستم بداخلاق نباشم و باهاش جنگیدم ولی الان خیلی همون طوریم.
پدرم خسیس و بدبین بود, همیشه نیمه خالی لیوان رو میدید, همیشه اولین جوابش در مقابل هر چیزی "نه" بود. من هم دقیقا همینطوری شدم در حالی که نمیخواستم اینطوری باشم. مامانم تمیز و وسواسی و مرتب و فرز بود, به همه کارهاش میرسید, زیاد نمیخوابید و هیچوقت خسته نبود. من تنبلم, دوست دارم زیاد بخوابم ولی همیشه عمرم دویدم تا همه چی بهترین باشه, مادر مولتی تسک هستم, همه چی مرتب, غذا آماده, خونه تمیز, بچه ها 100 تا کلاس برن و تو همه چی عالی باشن. میشه آدما تو همه چیز بهترین باشن؟ میگن من مهربونم ولی خودم این احساس رو ندارم, خودم رو مجبور میکنم کارهای بقیه رو انجام بدم حتی اگر بهم فشار بیاد و بعدش حس بدی دارم. اگر انجام ندم عذاب وجدان میگیرم.

سایه شماره 4: فکر میکنم من آدمهای بی پول و بی برنامه رو جذب میکنم, آدمهای ناموفق و بی برنامه. دقیق نمیتونم جواب این سوال رو بدم.