۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث سایه های شخصیتی (درس دوم)
سطح مقاله : پیشرفته

نظرات و تجربیات خود ، درباره درس دوم گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در روانشناسی را اینجا به بحث بگذارید.

از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو (آموزش نظریه سایه یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس دوم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 195 نظر ارائه شده است
مژگان ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

کانال من:
با سلام خدمت استاد محترم و همه دوستان عزیز..مادر من شخصیت بسیار قوی دارد و همیشه به من و خواهرانم میگفت باید مرد زندگی خود باشید
و ما دقیقا مردزندگی هستیم مثل مادرم کاملا جدی و کوشا.ولی باو جودیکه روابط اجتماعی خوبی داریم و کاملا هم موفق هستیم ازدواج نکردیم البته خود من درسن۴۶سالگی ازدواج کردم . همه زندگی مادرم وقف حمایت از دیگران بود و هست من هم مثل مادرم شخصیت حمایتگری دارم و ضرر مالی فراوان کردم ولی از این بابت ناراحت نیستم. دلم یک زندگی شاد میخواهد ولی اگرچه زندگی آرام و بی دغدغه دارم ولی زندگی پر نشاط و پر هیجانی ندارم.پدرم همیشه اهل تفریح و نشاط بود و همیشه بر سر این مساله بامادرم بحث داشت.من دقیقا مثل مادرم شده ام. ناراضی نیستم ولی دلم شور و نشاط پدرم میخواهد.رابطه من با پدرم خوب هست.نمیدانم تنبلی میکنم یا این سایه شخصیت من هست ک باعث میشود اهل تفریح نباشم.

زینب ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

ممنون بابت کمپین اصل شو وصل شو
حدود سیزده ساله ام که بود متوجه گفتگوی مامانم و یکی از خانمها تو دوستان خانوادگی بودن که مامانم میگفت شما دخترهاتون زیبا هستند و زودتر ازدواج میکنن
اون جمله هنوز هم تو گوشم هست,خواهران و برادران کوچکتر از من ازدواج کردن
من 36 سالمه و مجردم.
میتونم بفهمم که خیلی سخت میتونم از زیبایی و زیبا پوشیدن حتی دوست صمیمی ام سخن بگم و حرف بزنم
یا میگم به شخصی که از حرفت ناراحت نشدم یا خودم رو نگه میدارم ولی وقتی ازون موقعیت کمی دور میشم بغضم میترکه
درس عقده ها رو گوش دادم و دارم هنوز درس یاد میگیرم و الان سایه ها
انشالله حداقل بتونم خودم رو بهتر درک کنم و بفهمم

مینا یزدانی ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

دیروز دریک جلسه ای که در یک موسسه داشتم
حین جلسه
سرم چرخید به یک مجسمه خیلی کوچیک روی میز روبرو
که یک ادمک بود در حال انجام رقص سما
نمیدونم چرا حالت این مجسمه منو منقلب میکرد
عجیبه
بعد دیدم خیلی داره حالم بد میشه سر چرخوندم که نبینمش دیدم اینطرف هم یک قاب عکس با همین موضوع هست که چند تا منحی بود فقط
اما رهایی وانهادگی و عشق در رقص سما رو نشون میداد
من اصلن از رقص سما بدم میومد برام حس خل بازی داشته همیشه
این مجسمه ها تابلو ها چی دارن داد میزنن وسط این جلسه
انگار با بیل مکانیکی میزد زیر دلم اشک و تهوع و عشق و گریه و شوق و ترس و انکار و ... همرو میاورد بالا
امروز پرسیدم چی رو توی سایه فرستادم
از پاسخم میترسم

مهدیه ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. اول اینکه تشکر میکنم از جناب اقای رضایی و این مجموعه. من یک مسئله ای دارم در رابطه با این صوت ها. وقتی درسی رو پلی میکنم به هیچ عنوان قابلیت اینو نداره که بتونم وویس رو جلو تر ببرم یا اگه قسمتی رو متوجه نشدم ببرم عقب تر دوباره گوش کنم . و یهو اگه از سایت بیام بیرون وویس برمیگرده از اول دوباره مجبورم گوش کنم تا به قسمت مورد نظر برسم. قابلیت دانلود رو هم نداره. راهنماییم کنید لطفا چطور میشه درستش کرد

سحر ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

اول از همه تشکر میکنم.خیلی عالیه.من بیماری جسمی تکرار شونده و اتفاقات زندگی تکرار شونده دارم ولی نمیدونم چطور باید علتشون را متوجه بشم.همینطور تصادفی که منجر به گردن درد دایمی هست را داشتم الان گیج شدم دلیل هر کدوم چی هست.ولی در مورد ارتزاطات فهمیدم به خاطر جدی بودن عجول و کله شق بودن در روابط ناموفق بودم و یکی از دلایل مجرد بودنم هست.

Parastoo ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

من پدر به شدت دیکتاتور و زور گوو کینه توز و مادر به شدت منعطف و مهربان و با گذشت داشتم که تو زندگی خیلی گذشت میکرد و من همیشه احساس میکردم چقدر ضعیفه و برای همین نا خودآگاه مثل پدرم احساساتم و کنترل میکردم جوری که تو بدترین شرایط گریه نمی کردم چون با گریه دچار یه احساس شدید و بد میشدم که حسه ترسو بودن و ضعیف بودن بهم میداد و یاد مادرم می افتادم همین مسئله باعث شد در ازدواجم نتوانم ناراحتی و غمم و بروز بدم و شوهرم اغلب فکر میکرد اشتباه یا رفتار بدش خیلی برا من اهمیت نداره و به کاراش ادامه میداد تا روزی که فهمیدم به من خیانت کرده و بدون اینکه باهاش در این رابطه حرف بزنم فکر کردم بیان ناراحتی و غمم بابت خیانتش نشونه ضعف و ترسمه و یا باید جدا بشم و یا بی هیچ حرفی گذشت کنم چون یه بچه چهار ماهه داشتم و همین ترسم از گفتگو باعث شد که تا دیشب به طور مداوم خودم و سرزنش کنم که منم مثل مادرم یه زن ترسو و بی عرضه ام که نتونستم جدا بشم و وابسته به شوهرمم در حالی که شوهرم تو این سه سال خیلی تغییر کرده و بابت خیانتش خیلی پشیمون شده و تو این سه سال کاملا به من وفادار بوده اما من نتونستم ببخشمش چون مثل پدرم کینه ایی هستم و بعد این اتفاق و آشنایی با مبحث سایه متوجه شدم که با اینکه تمام عمر از اینکه پدرم مرد کینه توزی بود ازش متنفر بودم اما خودمم توانایی بخشش و از دست دادم و تو این مشکل با همسرم کاملا خودش و نشون داده و این برای خودم خیلی عجیب و باور نکردنی بود .ممنونم که کمک کردید که بهتر خودم و سایه هام و بشناسم امشب حتما با شوهرم صحبت میکنم تا برای همیشه از این حال بد رها بشم .با تشکر

الهام ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام.اول اینکه من اسمم الهام و پدرم بخاطر اینکه یکی از اقوام اسم دخترشو گذاشته بوده بدون توجه به خواسته مادرم این اسمو انتخاب می کنه. من همیشه بدنبال اسمهای قشنگ هستم تا برای بچه هام انتخاب کنم و حواسم هست تا شعاع چند کیلومتری این اسم نباشه چون همیشه از تکراری بودن اسمم ناراضی بودم. دوم اینکه من 31 سالمه و بنظرم چیزی فراتر از آغوش خونی که گفتید دارم. چون همیشه انگار یک دیوار شیشه ای دورم هست که هیچ کس نزدیکم نمیشه چه برسه به اینکه بخوام بغلش کنم و همیشه برام سوال بوده که چرا با داشتن ظاهری خیلی خوب و البته موقعیت خیلی خوبم چرا مردها از حدی بمن نزدیک نمیشن!!!و تا الان هیچ رابطه ای را تجربه کردم و تعداد خواستگارانم بسیار اندک!! البته تا حدودی پی بردم به رابطه ی بسسسسیار بدم با پدرم و درد دلهای مادرم از رفتارهای پدرم، و البته دیده ها و شنیده های خودم از ایشان، که در ضمیر ناخودآگاهم همیشه حس نفرت از مردها و... جا خوش کرده و بااینکه به برقراری رابطه و ازدواج و مادر شدن بسیار علاقه دارم ولی هیچ اتفاقی نیفتاده(راستی بگم که من یک انرژی زنانه دیمیتر بسیار بالا دارم). وقتی مدتها پیش کتاب جوجه اردک را خوندم متوجه بسیاری از رفتارها و خشمهای خودم نسبت به اطرافیانم و علی الخصوص پدرم شدم(چون فهمیدم که شبیه ترین فرد در خانواده به پدرم من هستم!!) . خیلی امیدوارم که خشمم نسبت به پدرم از بین بره و رابطه ای شروع کنم با فردی که همیشه ارزوشو داشتم

سمانه ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام و سپاس
پدر من تایپ زئوس و مادرم پرسفون
خواهر اول آفرودیت برادر اول پوزیدون برادر دوم هفایستوس و هادس خواهر دوم پرسفون من پرسفون
خواهر و برادر اول تربیت شده مادر پدرم یک شیر زن که همسرش یعنی پدر پدرم را در جوانی از دست داده بود
برادر دوم در زمان جنگ متولد شده و در آن زمان پدر دوران زیادی در زندان بوده و تربیت هم مادرم هم مادر پدرم هستن
خواهر دوم و من تربیت شده مادرم با تایپ پرسفون هستیم و پدرم خیلی درگیری داشتند ودر سه سال پایان عمر سرطان و ایشون رو در سن21 سالگی از دست دادم
خاطرات تلخ ناامنی های زیادی در زندگیم تجربه کردم و زیر دست مادر خواهر برادرها با تفکرات مختلف بزرگ شدم
بهمین خاطر تضادهام زیاد بوده مثلا دنبال قدرت بروم پدرم میبینم دنبال احساس برم برادر پوزیدون به شدت عصبی میبینم دنبال انعطاف میرم مادر دائم بیمار م میبینم و در حرکتهای بنیادین زندگیم تب میکنم مریض میشم قدرت حمایتگری کافی برای خودم نتونستم هنوز ایجاد کنم و وقتی هم جلو رفتم با مریضی همراه شدم و هر حرکت رو به جلو م بسیار سخت و سنگین برداشته میشه گاه احساس میکنم مثل یه آبکش میمونم هر کدوم از سوراخاش رو میگیرم هنوز یه عالمه مونده
مشاوره کلاس زیاد رفتم و میرم ولی قسمت حمایتگر درون نتونستم به اندازه ای روشن کنم تا جایی که آمادگی سفر داشته باشم
اونجا که بحث کافی هستی مطرح میشه ولی تست میگه کافی نیستی و من حمایت درست از خودم بلد نیستم هر جا تنها حرکت کردم آسیبهای شدیدی خوردم و حرکتم سختتر با زخمها و تبهای بیشتر همراه شده
بخشهای خوب پرورش داده شده مهمان نوازی دیدن و شنیدن خواسته دیگران سازش البته بیش از حد . مهم دانستن دیگران و احترام به قانون نسبیت
بخشهای بد جنگجو نداشتن پرجرات نبودن چشم پوشی از خواسته ها ناجی بودن در روابطم ترس زیاد از شکست از اشتباه تاوان کارهای بقیه خواهر برادرها دادن ترس از دعوای بموقع البته دعوا و گفتن حرفم برای من مساوی بود با له شدنم ترجیح میدادم در مقابل برادر پوزیدونی بعد مرگ پدرم که همه کارها بعهده برادر بزرگم بود زنده بمونم
سایه اصلی من آفرودیت منه که سالهاست بیشتر ازهمه تایپهام حبسش کردم چون بیاد بیرون خودمم میترسم و داره به شدت اذیتم میکنه و خودمم نمیدونم چجوری اجازه ظهور بدم که کن فیکون نکنه و در این یکسال من دائم سرما خوردم و مریض بودم
در مورد آتنا و آرتمیس میبینم نیاز به مشاور کسب و کار و وکیل دارم که سرم کلاه نگذارند و حمایت درست بدون له شدن ببینم تا الگو بگیرم

سحر ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

اگر میشه امکان ذخیره کردن فایل ها رو فراهم کنید من دوست دارم درس ها رو چند بار گوش کنم ولی هر بار باید انلاین بشم.
ممنون

. ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

با دانلود منیجر میشه ذخیره کرد. نصب کنید رو کامپیوترتون

سحر ارسال در تاریخ ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۷

اسم من سحر هست.
پدرم با توافق مادرم اسمم را انتخاب کرده.
اولین بار ک تو ۶،۷ سالگی از پدرم معنی اسمم رو پرسیدم و دلیل انتخابشون رو گفت چون تو لحظه ی سحر ب دنیا اومدی و معنی اسمتم یعنی مقدس ترین لحظه ی خدا، انتهای تاریکی و ابتدای روشنی.
من اسمم رو خیلی دوست دارم.