۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث سایه های شخصیتی (درس دوم)
سطح مقاله : پیشرفته

نظرات و تجربیات خود ، درباره درس دوم گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در روانشناسی را اینجا به بحث بگذارید.

از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو (آموزش نظریه سایه یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس دوم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 195 نظر ارائه شده است
سارا ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

خیلی وقته درگیر بودم نمیدونستم چرا، این جمله ک چنگ میندازی و طرف رو از خودت دور میکنی مثل اینکه مال منه، جمله آشنای من بود، فکر کنم رو این قسمت وجودم کار کنم نود درصد مشکلاتم حل بشه، ولی مشکلی که هست چون تو وجودم نهادینه شده نمیدونم دقیقا چ زمانی دارم اذیت میکنم و اجازه نزدیک شدن رو میگیرم، نمیفهمم کیا دارم اینجوری برخورد میکنم

* ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

*

ريحانه قاسميان ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

نميدونم چرا وصل نميشم به أصل شو وصل شو

ريحانه قاسميان ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

نميدونم چرا وصل نميشم به أصل شو وصل شو

ساناز محمدمیرزا ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. خسته نباشین. در مورد ویژگبهای قوی در مورد پدرم صادق، خاکی و مسوولیت پذیر و در مورد مادرم مثبت اندیش، پرانرژی و مستقل رو می تونم نام ببرم که از هر دوتاشون همه اینا رو کاملا در خصوصیات خودم هم حس می کنم و در مورد خصوصیاتی که ضعیف بودن در مورد پدرم بی نهایت منفعل، و بی نهایت ملاحظه کار و در مورد مادرم خودرای، رک و غیر همدلو یه جورایی خودخواه. البته من چند سالی هست که در زمینه رشد شخصیم دارم کار می کنم که تونستم خصوصیاتی رو که از پدر و مادرم دوست نداشتم تا حدی در خودم کمشون کنم ولی هنوز برای ملاحظه کاریم نتونستم خیلی گام بلندی بردارم. و خیلی جاها باعث اذبتم میشه. سپاسگزارم استاد رضایی از وقتی که برای بهبود حال همنوعانتون میزارین

پانیذ رضوی ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

آقای رضایی سلام، من در بحث سایه کتاب جوجه اردک زشت درون رو خوندم ولی یه موضوعی درباره ی خودم برام عجیبه! من فهمیدم که وقتی دوستم تنبل و کرخت و افسرده ست(که انگار همیشه اینجوریه و خیلی روی اعصابمه) من خیلی عصبی میشم از دستش! حالا موضوع اینجاست که من هم همین طور میشم گاهی و خیلی خیلی تلاش میکنم که اینجوری نباشم یعنی متوجه شدم که این سایه ی منه. سوال من اینه که وقتی الان این موضوع رو توی خودم پذیرفتم و تقریبا میدونم هدایاش برام چیه، چرا باز از این ویژگی که توی هردوی ما هست منزجرم؟ یعنی خیلی از ویژگی ها رو توی خودم پذیرفتم و حل شد ولی اینو نمیفهمم چرا اینقدر حس منفی دارم نسبت بهش با اینکه میدونم در من وجود داره!!

اركيده سفيد ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

وقتي درس دوم را گوش دادم ،واقعا برام عجيب بود ،انگار استاد زندگي منو توضيح مي دادند.
من هميشه رابطه هاي كوتاه مدت و سطحي داشته ام و آرزوي ديرينم داشتم رابطه اي عميق و طولاني مدت با علاقه اي دو طرفه هست كه منجر به ازدواج بشه .حتي دوستي من با همجنسانم نيز بسيار سطحي هست و عميقا از اين موضوع رنج مي كشم .بعد از سالها كاري را انجام مي دهم كه عاشقش هستم ولي متاسفانه نتوانستم از اين كار درامدي داشته باشم .

آزاده ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

آقای رضایی با سپاس از اینکه انقدر خالصانه سعی در پیشرفت شخصی افراد دارید.
آقای رضایی من قبلن هم خیلی از درس و سمینارهای شما را گوش دادم؛کتاب نیمه تاریک وجود و شهامت را هم خوندم ..به همزمانی ها خیلی اعتقاد دارم اما خیلی وقته انگار چشمام در برابر همزمانی ها کور شده..انگار دیگه صدای دلم را نمی شنوم...شما از ما پرسیدین که نقش پدر و مادر در به وجود اومدن سایه ها چیه..من قبل تر از اینم به این موضوع فکر کردم واقعیت اینه هیچی یادم نمی یااد من چون فرزند کوچک خانواده هستم و فاصله سنی زیادی با خواهر و برادرای ارشدم دارم بیشترین تاثیر پذیری را از خواهر بزرگم داشتم تا مادرم ..و چون ایشون همیشه تو مقطع تحصیلی و کاری نامبروان بودند و مورد تحسین همگی ؛بخصوص پدرم..همیشه دوست داشتم مثل اون بدرخشم ؛خیلی تلاش می کردم..شاگرد اول باشم همیشه دانشگاه خوبی درس بخونم..تو کارم به آدم برجسته باشم ..همیشه انگار تایید خواهرم برای من در همه چیز الویت داشت حتی انتخاب همسرم...و همین باعث شد من سی سااال طعم واقعی خوشحالی را درک نکنم همیشه پشت یه تاییدی قایم بشم که صدالبته هیچ وقت کافی و لایق نبودم از نظر اون...من تازه الان دو ساله که با آموزشهای شما آشنا شدم فهمیدم که من هیچ وقت از زندگیم رضایت نداشتم چون همیشه ترس از خوب نبودن؛ترس از تایید نشدن داشتم..و همین موضوع باعث شده من از درون همیشه دچار تناقض باشم؛حالا که یه سالیه دارم با خودم بیشتر ارتباط برقرار می کنم بخصوص بعد از خوندن کتاب زندگی زیست نشده من به قدری دچار سردرگمی و خشم و رنجش از خودم شدم که به قول شما کودتاگرانه حتی دارم دست به ویرانی خودم و حتی زندگیم می زنم..من از طغیان این سایه وحشت دارم و متاسفانه نمی تونم جلوی طغیانش بگیرم..من نمی تونم از پس فرافکنی هاش بربیام..خیلی رو خودم دارم کار می کنم اما متاسفانه هیچ ثباتی در کار نیست مثل یه موجی در امواج متلاطم و خروشان غلیان وجودم در هم کوبیده می شوم..یک ساله که اصلن خوشحال نیستم ثبات روحی ندارم..و فوق العاده از یه آدم بامحبت و مهربون تبدیل به یه موجود بی تفاوت و بی عاطفه شدم..آقای رضایی من خیلی غمگینم چون تو نیمه راه خودباوری اسیر سایه ها شدم ؛اما نمی دونم باید چیو به روشنایی دعوت کنم؛ با کلی رنجش و خشم از خودم و دیگران..آقای رضایی من دیگه اون دختر آروم و حرف گوش کن و مهربون سابق نیستم صادقانه بگم که بسیاار موجود ترسناکی شدم و خودم گاهی وقتا از کودتای درونم وحشت می کنم...اما گوش دادن به این درس برای من این همزمانی را داشت که این ابهام و تضادها و این ظغیان های در هم شکننده بخشی از سفر قهرمانی منه..و من گریه کردم از این ارتعاش آشنا..و حالا می خوام این من جدید را دوست بدارم و باهاش مهربون تر باشم نه اینکه به جای سرزنشش ؛ازش فاصله بگیرم.ازتون ممنونم..شما تا حالا خیلی تو زندگی تو چند سال اخیر به من کمک کردین با آموزش هاتون..رسالتتون بسیار زیباست...

مینا یزدانی ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

اونجایی که آقای رضایی گفتند چه ویژگی در والدین ضعیف بود که به شما انتقال یافته دقیقا مسعله امروز منه
تو خانواده ما بی نزاکت کسی است که درباره گرفتن حقش حرف بزنه چه برسه داد بزنه
زن خوب زتی است که فقط بگوید چشم آقا

چند وقته با خانم هایی دوست میشم که قلدر معاب هستد بخصوص با همسرانشون و اوایلش دوستی خیلی مشتاقانه در حدی ازشون خوشم میاد که انگار تو کجااا بودی تا حالا
و وقتی این رابطه دوستی ام باهاشون جلو میره چون تیپ شخصیتی شون خیلی ازم فاصله دارم دوستی یی کا خیلی عمیق شده یهو منزجر کننده میشه و فاصله میگیرم
جالبه نفر بعد قلدر که میرم پیدا میکنم یه زن قلدر تره
این موضوع رو دارم این روزا بهش دقت میکنم و دارم سعی میکنم آرس تایپ رو در این زنان ببینم و بتونم جاهایی که لازمه در خودم ایجاد کنم بجای اینکه دنبال ادم هایی با این ویژگی ها برم
اما کار خیلی سختیه وقتی صحبت احقاق حقم میشه همه بدنم میییییلرزه عضلات قلبم سر میشه و در حد مردن جلو میرم
در حالی که میبینم تو دوستای آرس تایپم وقتی میخواد دعوا بشه تازه حالشون خوب میشه و سرحال میان
و این تناقص برام عجیبه

مریم ارسال در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۷

در خانواده ایی بزرگ شدم که خیلی تنش نداشتیم و از هر نظر پذیرفته شده بودم و میدونم که سایه دارم ولی خیلی برام سخته که سایه هام و انکار و اجتنابهامو پیدا کنم با اینکه در حال گوش دادن به فتیل صوتی اسرار سایه هستم ولی هنوز جیز خاصی پیدا نکردم وتست جنگجو رو زدم و همه سبز بود . سپاس از شما و تیم موفقتان