نظرات و تجربیات خود ، درباره درس اول گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در خودشناسی را اینجا به بحث بگذارید.
از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس اول این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.
وقتی پوسترو دیدم حس خوبی داشتم وقتی عنوانش و محتواش را خواندم فکر کردم چه خوب به درد من میخوره ، یه سری ویس گوش کردم و فهمیدم یه هیولایی تو وجودم هست که نگهبان منه یه چیزی که در کسری از ثانیه هرکی که حس کنم اذیتم میکنه با خاک یکسان میکنی و بلافاصله میره یه گوشه ای اون ته وجودم...بار اول تلاش کردم ثبت نام کنم و نشد...دوباره برای هزارنفر باز شد و من بازهم نتونستم،غمگین بودم ولی بار سوم من خیلی عجیب جز اون آخرین نفرا ثبت نام کردم...یه ویس اول بود را دانلود کردم...گوش دادم فک کروم خودشه،چه خوب...پرسش نامه رو الان دارم سه روز پر میکنم....هرکاری میکنم جز تمرکز...کرختم...فرار میکنم...ثبات ندارم...هی میزارم برای فردا...استرس گرفتم...هی سر میزنم به ایستاگرام ببینم چقدر عقب افتادم...میدونم چمه...میدونم اهمال کاری میکنم...میدونم مشکله...ولی اراده ندارم...انگیزه ندارم...حال خوبی ندارم
استاد درساتون واقعا عالیه من تومرحله ابهام گیرکردم نمیتونم انتخاب کنم بلدنیستم خواهش میکنم اگه امکان داره بیشترراهنمایی کنین
استاد درساتون واقعا عالیه من تومرحله ابهام گیرکردم نمیتونم انتخاب کنم بلدنیستم خواهش میکنم اگه امکان داره بیشترراهنمایی کنین
با سلام و درود فراوان.این درس بسیار واضح و ملموس بود تا حدی که هر چند بار که گوش میکنم،انگار بار اول است و چیزهای جدیدتری در وجودم کشف میکنم.بی نهایت سپاسگزارم
سلام به استاد مهربان آقای رضایی
خدا قوت ... از تلاش شما ،از دانش شما ،از بیان شیوای شما بسیار سپاسگزارم.
در س اول را گوش کردم چند تا مطلب را بیان می کنم.
لازم می باشد بعضی از کلمات کمی توضیح داده شود مثل کهن الگو.
در این مدت که بحث سایه ها شده حسابی با خودم در گیرم..
دواتفاق را بیان کردید یکی ابهام و دیگری تضاد.
فکر کنم همه ما یک جورایی الان درگیر همین مساله هستیم شاید در درس های بعدی بنا به صلاحدید خودتان این دو را کمی باز کنید و بحث اضطراب و هیجانهای که به وجود می آید وچگونه آن را مدیریت کنیم.بحث شود.
در مقاله گفته بودید سایه مشکلی نیست که باید حل شود ،سایه زمین حاصلخیزی است که باید کشت شود.
درک این دو جمله و رسیدن به آن خیلی مبهم هست...
امید دارم در پایان کمپین بتوانم آن زمین حاصلخیز را آماده کشت بکنم ودروس داده شده ما را به این سمت هدایت کند.
از طرف ما از همه دوستان و همکارانتان تشکر کنید خیلی عاشقانه در این کار می کنند.
سلام به همه دوستان بنیاد و استاد آقای رضایی.
بابت فکر خلاقانه و تلاش و پشتکار، شایسته بهترین ها هستید. بهترین ها برای شما خواستاریم.
چند روزی است در رابطه با سایه فکر میکنم چند تا از سایه هایم را پیدا کردم ولی الان نمی دانم چه کنم.
یکی از سایه هایم خسیس بودن بود همیشه آن را مخفی می کردم گاهی به صورت دست ودل بازی خودش را نشان میداد ولی حس می کردم در انتها خسیس بودن هست الان نمی دانم چه کنم ؟
آیا دست و دل بازی کنم ؟تا چه حد؟چگونه انجام دهم؟هر بار که می خواهم خرجی بکنم می گویم دارم سایه ام را مخفی می کنم؟خلاصه مانده ام؟
شاید به کمی چاشنی اخلاص نیاز دارد؟
راهنمایی بفرمائید.
من امروز تازه موفق شدم درس اول را گوش بدم.
راستش واسهی خودم خوب بود و با مطلب ارتباط گرفتم، اما نمیدونم واسهی دوستان غیر بنیادی که مفهوم آرکیتایپی سفر را هنوز نمیدونن، چقدر ابهام ایجاد شده.
پیشنهاد میدم مطالب و درسنامههای بعدی طوری طراحی شود که مفاهیم در دسترستر باشند
سلام به استاد مهربان آقای رضایی
خدا قوت ... از تلاش شما ،از دانش شما ،از بیان شیوای شما بسیار سپاسگزارم.
در س اول را گوش کردم چند تا مطلب را بیان می کنم.
لازم می باشد بعضی از کلمات کمی توضیح داده شود مثل کهن الگو.
در این مدت که بحث سایه ها شده حسابی با خودم در گیرم..
دواتفاق را بیان کردید یکی ابهام و دیگری تضاد.
فکر کنم همه ما یک جورایی الان درگیر همین مساله هستیم شاید در درس های بعدی بنا به صلاحدید خودتان این دو را کمی باز کنید و بحث اضطراب و هیجانهای که به وجود می آید وچگونه آن را مدیریت کنیم.بحث شود.
در مقاله گفته بودید سایه مشکلی نیست که باید حل شود ،سایه زمین حاصلخیزی است که باید کشت شود.
درک این دو جمله و رسیدن به آن خیلی مبهم هست...
امید دارم در پایان کمپین بتوانم آن زمین حاصلخیز را آماده کشت بکنم ودروس داده شده ما را به این سمت هدایت کند.
از طرف ما از همه دوستان و همکارانتان تشکر کنید خیلی عاشقانه در این کار می کنند.
درس اول رو گوش کردم... حس میکنم درست ترین اتفاق این روزام این کلاس بود، من بدون اینکه پیگیر کمپین باشم، خیلی راحت ترو سریعتر از دوستان دیگه ثبت نام کردم...فکر میکنم آماده ی اصل شدنم... اونقدر حرفاتون برام از لحاظ حسی ملموس بود که انگار فقط برای من میگفتینشون... ممنونم.... خوشحالم که فهمیدم این ابهام و اضطراب ناشی از تضاد ها بخشی از سفرمه... اینکه مثل قبل جنگجو و حامیم پررنگ نیستن، یعنی الان لازم نیست که باشن... یعنی من باید عبور میکردم که با این اتفاق هایی که برام افتاد، مجبور به ترک اون منزل از سفرم شدم. ممنونم برای این کلاس وقت میذارین.
شما معتقدید که یک ارتعاش آشنا باعث بیداری میشود، مثلا گفتید بیماری،شکست ویا یکاتفاق ناگوار. حتما باید همینطور باشه، یعنی در غیر این صورت بیداری اصلا رخ نخواهد داد؟ همینطور در مورد آرکتایپها بیشتر بحث کنید