۰۰۳ دی ماه ۱۳۹۷ عشق رمانتیک؛ یک کلاهبرداری بزرگ عاطفی!
سطح مقاله : پیشرفته

چه کسی است که به دنبال عشق نباشد؟ چه کسی است که آرزوی عاشق شدن نداشته باشد؟ اما چرا ما در حالیکه در تمنای شدیدی برای رابطه هستیم، مکرراً روابطی که داریم را تخریب می کنیم؟

از بین تمام ایدئولوژی هایی که روح انسان مدرن را تسخیر کرده است، شاید هیچکدام به اندازه این خیالبافی رمانتیک، قدرتمند و اغواگر نیست که شخصی در دنیای بیرون وجود دارد که کاملاً مناسب ماست، همسری که برای ما همچون یک روح در دو بدن است و ما مدت ها دنبال او بودیم. ما همیشه دنبال کسی هستیم که حقیقتاً ما را درک می کند، از ما مراقبت خواهد کرد و نیازهای ما را برآورده خواهد ساخت و مرهمی بر زخم های ما خواهد بود و اگر قدری خوش شانس باشیم، باعث خواهد شد مجبور نباشیم بار بزرگ شدن و برآورده کردن نیازهایمان را به دوش بکشیم. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "یافتن معنا در نیمه دوم عمر" کلیک کنید.

این خیالبافی در همه ما وجود دارد و شاید مسموم ترین یا کشنده ترین ایدئولوژی دنیای مدرن باشد، حتی نیرومندتر از رقیب اصلی اش یعنی این خیالبافی که چیزهای مادی برای ما شادی به ارمغان خواهد آورد.

من به عنوان روان درمانگر روی روابط از هم گسیخته و زوج های بسیاری کار کردم که ابتدا کشف کرده بودند که یک روح در دو بدن هستند و بعد در کمال تعجب متوجه شدند که به هر حال طرف مقابل آن ها صرفاً یک انسان است. چه اتفاقی اینجا در حال رخ دادن است؟ چرا این خیالبافی وسواسی و مریض گونه وجود دارد؟ چرا ما در حالیکه در تمنای شدیدی برای رابطه هستیم، مکرراً روابط معدودی که داریم را تخریب می کنیم؟ این ها سوالات بسیار مهمی هستند و نمی توان آن ها را نادیده گرفت.

بسیار ساده است؛ ما از دیگران ناامید می شویم، به جای اینکه خودمان را مسؤول بدانیم. در واقع آمار اخیر نشان می دهد که ازدواج های سنتی شدیداً و به طرز قابل ملاحظه ای افت کرده است. گرچه به نظر من چه در مورد متأهل ها و چه در مورد مجردها دو دلیل اصلی ناهماهنگی در روابط عبارتند از "تحمیل انتظارات بیجا روی یکدیگر" و "انتقال دادن کوله بار عاطفی گذشته به زمان اکنون"؛ مواردی که باعث فشار آوردن بیش از حد روی یک رابطه جدید و ظریف می شود. در هر دو مورد هر پیشینه ای که ما در روابط مان بیاوریم، باعث جذب یک رقص دو نفره شده و بنابراین اغلب نتایج قابل پیش بینی به بار می آورد.

عوامل روانی درگیری در یک رابطه

حداقل دو عامل پویای روانی در تمام روابط و در تمام اوقات حضور دارند. این دو عامل مشخصاً فرافکنی و انتقال نام دارند، اما معمولاً هیچکسی نسبت به سم یا زهر این دو فرآیند واکسینه نشده است.

تمام روابط با "فرافکنی" شروع می شود. یکی از راه هایی که ما قادریم بدون اینکه مجبور باشیم خودمان را دوباره و دوباره خلق کنیم تا کارکرد درستی داشته باشیم، این است که به طرزی انعکاسی تجربیات گذشته و دستور کار و درک هایمان را به فرد جدید یا موقعیت جدید تحمیل کنیم. این موارد فرافکنی هستند.

متأسفانه وقتی ما به موقعیتی جدید و به فردی جدید با عینک قدیمی نگاه می کنیم، این خطر وجود دارد که ویژگی های منحصر به فرد آن را به واسطه تجربه قبلی مان به درستی نشناسیم و واقعیت اساسی آن را در خدمت برنامه تمام نشده گذشته تحریف کنیم. از آنجایی که فرافکنی اساساً یک پدیده ناخودآگاه است، ما نمی دانیم که در حال برون فکنی تجربه درونی مان در رابطه با فرد دیگر هستیم. از طریق فرافکنی، زندگی درونی مان که می خواهیم به نمایش در می آید.

دومین مکانیسم روانشناسی که در روابط مورد استفاده قرار می گیرد "انتقال" است. ما به عنوان موجوداتی که بار مربوط به گذشته داریم، اغلب تمایل داریم این الگوهای تاریخی و نتایج قابل پیش بینی آن ها را به همه روابط جدیدمان انتقال دهیم. ارزش های اساسی همیشه به موقعیت جدید آورده می شوند و خودشان را به رابطه تحمیل می کنند: جذب/ پس زدن؛ عشق/ نفرت؛ انفعال/ اظهارگری؛ اعتماد/ بی اعتمادی؛ مواجهه/ اجتناب؛ صمیمیت/ فاصله و بسیاری از موارد دیگر. از آنجایی که فرد روابط آغازین را در دوران کودکی تجربه کرده است، این ایده های اساسی و استراتژی های انعکاسی با پیامدها و نتایج قابل پیش بینی شان به زمان اکنون آورده می شوند. در ابتدا ما قادر نیستیم تشخیص دهیم که داریم طرف مقابل را به صورت انعکاسی از طریق تصویر قبلی خودمان تجربه می کنیم. به همین خاطر است که تکرارهای متعددی در روابط مان رخ می دهد. این روابط مربوط به تقدیر، دوباره و دوباره اتفاق می افتند و اغلب با درک غمباری از آشنا بودنی عجیب همراه است.

اگر ما صادق باشیم و واقعاً علاقه داشته باشیم روابط مان را بهتر کنیم، ممکن است سوالات مفید زیر را بپرسیم؛

چه چیزی است که ما روی طرف مقابل فرافکنی می کنیم و چه چیزی است که ما به او انتقال می دهیم؟

چیزی که بیش از همه فرافکنی و انتقال داده می شود، انگاره روان ماست که به واسطه گذشته ما بار عاطفی گرفته و برنامه ریزی شده است. انگاره تصویری است که بار عاطفی عمیق دارد. انگاره نه تنها روی موقعیت فعلی تأثیر می گذارد، بلکه کل گذشته ما را فعال می کند. این انگاره به احتمال قوی بیش از همه از تجربه ما با پدر و مادرمان می آید. چه تجربیاتی که ناگوار بودند و چه تجربیاتی که التیام بخش شدند، می توانند روی داده های ما در رابطه تأثیر بگذارند.

تمام استراتژی های ریشه دار در عمیق ترین انگاره ما نسبت به خویشتن و دیگران احتمالاً به عنوان سَبکِ ما بروز خواهد کرد. به عنوان مثال در رویارویی با تجربه ناگوار و کلیدی احساس احاطه شدن بیش از حد، فرد احتمالاً گرایش دارد از صمیمیت اجتناب کند یا درگیر نیاز به کنترل شود یا به احتمال قوی تر بسیار مطیع شده و به نیازها و انتظارات طرف مقابل جواب مثبت می دهد. کسی که انگاره طردشدگی را حمل می کند، احتمالاً نقش ضایع کردن و تخریب خود را به عهده می گیرد و قدرت فوق العاده ای روی طرف مقابل ایجاد خواهد کرد تا به زور چیزی را که از او می خواهد، دریافت کند.

وقتی دو طرف درگیر فرافکنی دو سویه هستند، ممکن است تنفر شدید یا جذب شدید به یکدیگر را احساس کنند. با این حال وقتی فرافکنی به صورت جذب وجود داشته باشد، میل شدیدی به یکی شدن با طرف مقابل رخ می دهد. این یکی دانستن فرافکنانه را عشق رمانتیک می نامند. چه کسی است که به دنبال عشق نباشد؟ چه کسی است که آرزوی عاشق شدن نداشته باشد؟ افراد حتی ممکن است عاشق ستارگان سینما باشند؛ کسانی که واقعیت مربوط به آن ها فقط یک تصویر دو بعدی شبح گونه روی صفحه نمایش است و ما فکر می کنیم در دنیای نمادها زندگی نمی کنیم! خرد عامه نشان دهنده این است که عاشقان دیوانه هستند و عاشق نابینا است. چه کسی است که جذب نیمه گمشده زندگی ذهنی اش شود و کیست که قدرت این پدیده را احساس نکرده باشد؟ تعجبی ندارد که اصطلاح یک روح در دو بدن به صورت کلیشه ای درآمده است، چرا که جنبه های روح ما درگیر هستند، اما ما به اشتباه تصور می کنیم که ما عملاً این جنبه های روح را در طرف مقابل می بینیم. هر چه ناخودآگاه ما ضعیف تر باشد، احتمال اینکه در این فرافکنی گیر کند، بیشتر خواهد بود.


منبع: یافتن معنا در نیمه دوم عمر

نویسنده: جیمز هالیس

مترجم: سید مرتضی نظری

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی

نظرات کاربران 1 نظر ارائه شده است
کاربر گرامی تنها نظرات افرادی که دارای پنل کاربری هستند، نمایش داده می شود
لطفا ابتدا در سایت ورود کنید، سپس نظر خود را ثبت کنید
زینب ارسال در تاریخ ۰۰۲ تیر ماه ۱۳۹۹

مطلب سنگینی بود من نفهمیدم