سلام.مرحله چهارم رو هم گوش کردم.اوایلش احساس میکردم من بی ارزشم و طرف مقابل یه بت ایده آل.بعد دوباره شروع کردم باهاش صحبت کردن.الان ک صحبت میکنیم قصدمون اینه ک ببینیم میتونیم دوباره ادامه بدیم یا نه.البته داریم از مشاور کمک میگیریم.اما از طرفی من درگیر مشکلات جدایی از غم رهایی خودمم و دارم خودم رو ترمیم میکنم.در کنار اینکه به خودم و این آدم فرصت دوباره میدم,از خودم مراقبت میکنم.گروهای جدید دوستان پیدا کردم.روابطم رو با دوستان قدیمم دارم احیا میکنم.سراغ گل و گیاه و ورزش رفتم.سراغ مطالعه.
خلاصه که دارم با خودم بهتر کنار میام.قبل از این پر از خشم بودم و خشمم تموم نمیشد.از خانواده خشم شدید داشتم.از اطرافیان.از آدمایی ک توی کوچه خیابون میدیدم و همه بهم میگفتن تو ک آروم بودی چرا یهو انقدر پرخاشگر شدی.
اما الان در مرحله گذرم.
با همه اینها نمیدونم اینکه دارم به رابطه فرصت برگشتن با یه شکل جدید رو میدم درسته یا نه ....
ممنون از فایل هایی ک اشتراک گذاشتید.
خیر نصیبتون بشه

سلام

سللام به استاد محترم استاد رضایی
و سلام به دوستان عزیز

با اجازه استاد با دوستان سخنی را بیان میکنم
.
امروز نظرات را مطالعه می کردم چند مورد برخوردم که بیان کرده بودید و این مفعوم را می رساند که نتیجه این کمپین فقط زخمها را باز کرد و یک روند تجاری و تبلیغی بود .....
می تونید فرض کنید که در اولین جلسه مشاوره رفته اید و این چهار جلسه رایگان بوده و جلسات بعدی مستلزم هزینه هست به اضافه اینکه در این جلسات استاد درد شما تشخیص داده ، تشخیص درد در فرایند درمان مهم هست . اکثر دوستان در جلسات قبل بیان کردند استاد به هدف زدید، استاد انگار با من حرف می زدید...

دوستان عزیزم برای درمان ، هزینه هایی باید پرداخت شود نه فقط از جنبه مالی ؛ چرا که جنبه مالی اولین هزینه ای است که به ذهن می رسد.... برای خودتان هزینه کنید ....
باور کنید بعد از مدتی که با استاد بودید و هزینه مالی و وقت و... گذاشتید با جان ودل بیان میکنید استاد نوش جانتان .. گوارای وجودتان ......

اگر حس می کنید زخمهای شما باز شده و چرک و خون خارج شده و دردی عظیم را تحمل می کنید فقط آن هست زخمتون را ببینید و دست به کار بشوید باند و مواد ضد عفونی بخرید و با کمک یک پرستار مهربان زخمتون را مرهم باشید....
یک بار با خودتان روراست باشید و بدون تعصب و بدون هرگونه ....... اماده درمان شوید
خودتان را لایق زندگی شاد و سلامت بدانید .....
دوستان عزیز خیلی سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتید و مطالعه کردید.....

سلام استاد . از لطفتون بی نهایت سپاسگزارم. اما جسارتا می خواستم انتقاد کنم از این کمپین.‌بنظرم پربار نبود.فقط مشکل رو به طرق مختلف بیان کردید.هیچ راهی رو نشون ندادید. همه ما که در اینجا هستیم شما و بنیاد رو خوب می شناسیم پس نیازی به تمجید از خودتون نبود. نیازی به معرفی عثار نبود. شخصا خجالت کشیدم از کاری که کردم و به فرمایش شما عمل کردم و چند تا از دوستانم رو دعوت کردم. اونها فقط داغ دلشون تازه شد.از انتخاب آهنگها هم بشدت انتقاد دارم. در هر سه فایل موجی از نومیدی و یاس رو به شنونده القا می کنه با اون صدای سرد و مضمون یخ زده.

سلام استاد عزیزو گرانقدر.
بابت کمپین بسیار سپاسگزارم .انتظار خیلی زیادی از این کمپین داشتم .بیشتر به برسی صورت مسئله پرداختید.فایل ۳ که فقط آهنگ بود و تمجید از خود و اهدافتون. فایل ۴ رو هنوز کامل گوش نکردم. حقیقتا از نصفه هاش خاموش کردم. با توجه به تبلیغتون ،به دلم ننشست. برای خرید فایل صوتی رهایی از غم جدایی هم اقدام نمی کنم چون فکر می کنم سالی که نکوست از بهارش پیداست. باز هم از لطف اندک ولی بیدریغتون سپاسگزارم. هر چند که می تونست بهتر باشه اما بنظر میاد خودتون نخواستید.

خسته نباشین این باره دومه که درس و بحث ۴ گوش کردم و فکر میکردم که شما دارین از دید من یعنی حال و افکار و رفتار و اتفاقات زندگی حال منو میگین و واقعا عذاب اوره ومن نمیخوام اینجوری باشم خشم..به مرحله کشتن رسیده و خیلی وقتا سعی میکنم کنترل کنم و با اسیب زدن به خودم ارومش میکنم و درد داره که اونا نمیدونن درد چیه وقتی میگم درد داره همه دنبال زخم روی بدنم یا کوفتگین اما درونم درد میکنه ازارم میده و حتی سن خودمو گم‌کردم فقط در من یه دختر بچه ۵ساله غمگین و یه پیرزن بی حوصله و منتظر به مرگ و دنبالشم دنبال دختر ۲۰ساله جون شاد اما نیست نمیتونم خودمو پیدا کنم و با پیرزن حرف میزنم میگم منه ۲۰ساله کجاس و جوابی نمیده و منتظر مرگه مم فقط ۲۰سالمه و نمیتونم باش کنار بیام واقعا درد داره

سهیل عزیز ، استاد پر عشق و دوست داشتنی تشکر ویژه بابت وقتی که گذاشتید و کدهایی که برای سپری کردن این مسیر سخت به ما دادید .توضیحات مختصر و مفیدی دادید که همراه خواندن کتاب رهایی از غم جدایی بسیار گویا و تاثیر گذار بود. من از سال 83 شروع کردم روی خودشناسی کار کردن و اولین قدمم رو با شرکت در کلاسهای بنیان ،خانم فرشته میر هاشمی برداشتم ولی دیشب برای اولین بار با انجام تمرین مکالمه کودک درون با بزرگسال تونستم ارتباط برقرار کنم با کودک تحقیر شده ناخواسته و.. . درونم ،تمام تصاویری که بعد سالها بصورت کشف و شهود از زمان کودکی برام حضور پیدا کرده ولی فقط تصویر بود و علامت سوال ،حالا دیالوگ دار شد و ریشه درد و رنجهای خیلی قدیمی که بعد هر طرد شدگی به شکلی ظهور میکرد و من به ذهنمم خطور نمیکرد که ربطی به حس دردناک طرد شدگی میتونه داشته باشه برام مفهوم و معنا. پیدا کرد و همچنین تجربه آرامش قلبی و رهایی عجیبی که بعد از هر مکالمه بهم دست میداد . واقعا. تجربه عجیبی بود.فقط یه چیزی برام سوال شده اینکه. چرا از این تعداد افردای که در کمپین شرکت کردن اکثرا خانمها طرد شدگی رو تجربه کردن و درمیان گذاشتن!!!

سلام دکتر رضایی ممنون بابت صحبت های زیباتون. من متوجه شدم در مرحله ی بلندشدنم و این منو خشنود کرد که فهمیدم آخراشم! اما مطمنم خیلیا از جمله خود من انتظار داشتیم تو این کمپین خیلی بیشتر همراهمون باشید و شفابخش باشه نه اینکه ادرس سمینارهاتون رو به ما بدید! کاش تجدیدنظر کنید راجب اتمام این کمپین خدادوستانه!

من از کودکی تا الان فقط رنج بردم جایی واس این رویا ها نیست نه امیدی نیست من خستم خیلی خیلی خیلی خسته

متشکر از جناب رضایی. من با توجه به تجربه طرد شدگی که حدود سه ماه پیش داشتم و با همه تلاشی که کردم و از مشاور هم کمک گرفتم هنوز هم حالم خیلی خوب نیست و شدیدا در انزوا قرار گرفتم و چون تنها زندگی می کنم اصلا کسی رو نمیبینم و حتی ممکنه یک هفته از خونه بیرون نرم. شدیدا تحمل تصویر خودم در آینه رو ندارم. کتابهای خودیاری میخونم ولی وقتی حال روحیم افت میکنه هیچ چیز نمیتونه کمکم کنه. فقط روزهام شب میشه بدون هیچ کار مفیدی. اصلا کار و وظیفه ام رو به کلی کنار گذاشتم. طرفم در این مدت سه بار به من برگشت اما فقط برای برقراری رابطه جنسی و من چون خودم هم طالب بودم هر بار بعد از این اتفاق حالم بدتر شد. هر روز سعی میکنم بهش فکر نکنم اما باز هم نمیتونم و این احساس ضعیف بودن من رو اذیت می کنه. آدهای دیگه منو خیلی موفق میبینن اما من الان حالم از خودم و ضعفهام به هم میخوره. تا صبح میتونم در این مورد بنویسم....