مردان در بیان احساسات و درونیاتشان سکوتی تاریخی دارند. کتاب انواع مردان سکوت را میشکند. انتشار این کتاب از این حیث اتفاقی نادر در حوزه روانکاوی است. زبان ساده و قابل فهم آن برای همه حسن دیگری است که کتاب از آن برخوردار است.مردها یک جور نیستند، یک جور به زنان، همجنسان، کار و فرزندانشان نگاه نمیکنند.الگوی قانعکردن آنها برای انجام کاری یا عدم انجام دادن کاری یکسان نیست. مردی که ممکن است خود شما باشید یا به عنوان پدر، پسر، برادر، همسر، همکار، رییس، کارمند و دوست در کنار شما قرار گرفته، چه نوع مردی است؟ این کتاب به زنان نیز کمک میکند تا ضمن عدم وابستگی ناسالم به مردان با درک مردانگی خود به هویتی مستقل دست یابند.
این کتاب درباره ی انرژیهای مردانه در مردان است. این انرژیها همان الگوها و کهنالگوهایی هستند که در روان او جای گرفتهاند و او را از درون شکل میدهند. این انرژیها اثرگذار و نامرئی هستند و شخصیت، کار و روابط او را تحت تأثیر قرار میدهند. آنها روی هیجانات، انتخابها، حس زیباییشناسی، تلاش برای رسیدن به شادی، قوهی درک، حس زمان، حالتهای فیزیکی و بسیاری موارد دیگر در مردان اثر میگذارند. کهنالگوهای مختلف موجب تفاوت میان مردان و پیچیدگیهای درونی آنها میشوند؛ همچنین همین کهنالگوها میتوانند مشکلات مردان (و پسران) را حل کنند. هنگامی احساسِ واقعی بودن میکنیم که از تمایلات درونی رها شویم، بهعبارت دیگر وقتیکه به ما اجازه داده میشود افرادی واقعی باشیم و بهعنوان افرادی واقعی پذیرفته میشویم؛ میتوانیم همزمان، در کنار واقعی بودن، عزتنفس را هم احساس کنیم. این اتفاق هنگامی رخ میدهد که دیگرانی که برای ما مهم هستند، ما را تشویق کنند، با خود روراست باشیم، درلحظه عمل کنیم و غرق در کاری شویم که برای ما شادی بههمراه میآورد. از دوران کودکی، خانواده و فرهنگمان آینههایی هستند که خود را در آنها بهعنوان اینکه قابلقبول هستیم یا نه، نگاه میکنیم. هنگامی که برای دریافت ، پذیرش در اجتماع سعی میکنیم مانند دیگران باشیم، ممکن است نقابی به چهره زده باشیم و نقشی پوچ را بازی کنیم که از آنچه میخواهیم، فاصله ی زیادی داشته باشد.
از بهترین و روون ترین کتاب هایی که خوندم
با اینکه من ترجمه دیگریش رو خونده بودم ولی این ترجمه از بنیاد رو هم خریدم و خوندم که به نظرم کتاب بنیاد ترجمه بهتری داشت(نظر شخصی و سلیقه ای البته)
اين ٨انرژي رو وقتي من شناختم و دربارش خوندم و سمينارش هم شركت كردم تازه متوجه شدم كه چه وجوهي از من تحت تاثير اين انرژي ها رشد پيدا كرده و چه وجهي كمتر ظهور كرده باعث بوجود اومدن چه عقده ها و سايه هايي شده
مثلا حس خودكشي كه از پوزيدون مياد
يا مثلا سخنوري و جذابيت هرمس
يا سرخوشي و در لحظه زندگي كردن ديونوسوس
تفكرات عميق حادث
مرز گذاري زئوس
حركت نقطه به نقطه آپولو
معرفت آرس
درونگرايي هفايسوس
اولین کتابی که از این انتشارات خریدم.و با این کتاب با سایتبنیاد آشنا شدم.بیشتر کتاب رو خوندم.به نظرم خیلی زیاد به درک تفاوت های بین آدم ها کمک میکنه و به شناخت آدم ها و دلایل خیلی از رفتارها و عمل ها.فکرمیکنم مناسب تر باشه مقداری با نظریه های یونگ آشنا بود تا این کتاب رو بهتر درک کرد.خودم بعد از خوندن بیشتر کتاب به این نتیجه رسیدم و کتاب های دیگه رو شروع کردم.اما تاثیری که داشت واقعا خوب بود.برای شناخت دیگران و همچنین خودمون قطعا عالیه و کمک خوبی میکنه.و این کتاب برای کسایی که کلا جدا از دلایل خودشناسی هم به شناخت کهن الگو ها علاقه دارند میتونه مفید واقع بشه.
کتاب فوق العاده ای بود . تو شناخت همسرم ، نقطه ضعف ها ، نقاط قوت و بحران هاش بهم کمک کرد.
این کتاب رو اواخر سال 96 تهیه کردم، و البته همزمان با کتاب انواع زنان، و هردو رو با هم جلو بردم. که چندین ماه طول کشید برام. چون تا مطالب و تفاوت ها برام جا بیافته طول میکشید.
به مرور متوجه شدم بعضی از انرژی های مردانه در وجودم زیاده و بعضی در وجودم سرکوب شده، اینکه چرا در کنار بعضی مردان احساس خوبی ندارم، چون غالبا خودم اون انرژی ها رفته به بخش سایه ام.
شناخت انرژی های مردانه به این شکل باعث شد بتونم تفکیک بدم بین رفتارهای مختلف، مثل اینکه چرا بعضی اقایون منطقی ترن و بعضی احساسی تر... بعضی رفتار برادرانه دارن.
و اینکه رفتارم در برابر یه پوزیدون، کاملا متفاوت از یه زئوس باید باشه. حساسیت های هر گروه رو شناختم، و بهم کمک کرد تا بهتر درک شون کنم.
پیشنهاد میکنم اگر به انرژی های مردانه و زنانه علاقمندید، انواع زنان و انواع مردان کتاب های خوبی در این زمینه هستنند که به شناخت خودتون و اطرافیان هر دو کمک میکنند.
كتاب بسيار موثري در درك جنبه هاي وجودي مردان هست. وقتي انرژي هاي مختلف رو ميشناسي خيلي راحتتر درك ميكني كه دليل رفتارها و تصميماتي كه افراد در مقاطع مختلف اتخاذ ميكنند چيه و چرا بعضي اوقات اين تصميم ها و رفتارها براي ما غيرقابل تحمل و دور از انتظاره. از همه بيشتر خودت رو ميشناسي و ميتوني به راحتي ببيني كه انرژي هاى مردانه و آنيموسي در تو چطور عمل ميكنه و كجاها تو رو به تضاد يا به تفاهم با ديگري ميرسونه
در كنار اين اثر، مطالعه كتاب انواع زنان بهترين گزينه براي كامل كردن دانسته هامون درمورد انرژي هاي رواني خواهد بود
١-در سمينار استاد رضايي با اين اثر آشنا شدم
٢-در روند مطالعه اين كتاب بسيار هيجان زده و مشتاق بودم و از كنكاش و عميق شدن آن در خودم بسيار لذت بردم
٣-اين اثر در شناخت نسبي خودم و علايقم بشدت موثر بود،شفافيت و ژرف نگري اين اثربرايم جذاب و گيرا بود
٤-به همه كسانيكه از نعمت حضور در جامعه بهره مند هستند خواندن اين اثر را توصيه ميكنم ولي پيشنهادم اينست كه اين اثر رابدون قضاوت و پيش داوري مطالعه بفرمايند
٥-بسته به جنسيت پيشنهادم اينست اثر مكمل را به اولويت مطالعه بفرماييد
همیشه دوست داشتم که تفاوت بین مردان و زنان را کشف کنم. بعد از آشنایی با کتاب های انواع مردان و انواع زنان و همچنین گوش دادن به کلاسهای صوتی هر کدام متوجه رفتارهای خاص خودم شدم. کتاب انواع مردان درباره انواع کهن الگوهای مردانه ای صحبت می کند که در وجود همه مردان و زنان وجود دارند. همان جنبه های آنیما و آنیموسی که یونگ در مورد آنها صحبت کرده و در این کتاب توسط خانم شینودا بولن دسته بندی شده اند. این کهن الگوهای 8 گانه زیربنای خیلی از رفتارهای ما هستند که هرکدام به نوعی در زندگی ما نقش آفرینی می کنند. اینکه ما از کدامیک از این کهن الگوها استفاده کنیم ترجیحی است که ما در زندگی داریم. مطالعه این کتاب را هم به مردان و هم به زنان توصیه می کنم تا بتوانند به شناخت دقیق تری از خودشان دست پیدا کنند.
ادامه نظر قبلی....
من بعد از خوندن این کتاب وقتی مردان اطرافم رو میبینم، اینکه میتونم انرژی فعال درونشون رو تشخیص بدم، خیلی دید و درک خوبی از طرف مقابلم بهم میده و راحتتر میتونم باهاشون ارتباط بگیرم، وقتی رفتاری ازشون سر میزنه، میفهمم که این ناشی از کدوم انرژیشون است....
من بعد از شناخت انرژی های مردانه وجودم، متوجه شدم انرژی غالب من پوزیدون و زئوس و آپولو بوده که بخشهایی از زئوس رو به رسمیت نشناخته بودم، من انرژی دیونوسوس که مربوط به خوشگذرانی و تفریح میباشد رو خیلی کم زندگی کردم و الان میدونم که میخوام انرژی زئوس و دیونوسوس رو کامل زندگی کنم....من از انرژی زئوس خواستم که اقتدار رو در درونم زندگی کند.....
در حال حاضر به دنبال این هستم که هر آرکتایپ رو در موقعیت خودش زندگی کنم و اگر آرکتایپی غیرفعال یا سرکوب شده را پیدا کنم و از سایه بیرون بیارم و زندگیشون کنم....اینکه برای بیدار و فعال کردن یک آرکتایپ، مجاورت و معاشرت داشتن با شخصی که در حال زیستن اون آرکتایپ هست و همچنین اقدام کردن در جهت آن آرکتایپ، فوق العاده موثر است.
من متوجه شدم که دلیل سرکوب کردن برخی آرکتایپها در وجودم این بوده که من در زندگیم با شخصی روبرو شدم که الگوی خوبی برای آرکتایپ مثلا آتنا نبوده و در واقع اون شخص انرژی آتنا رو بصورت منفی و تسخیر شده زندگی میکرده و همین شخص باعث شده که من بجای حذف اون شخص از زندگیم به جنگ با آتنای درونم برخیزم و در حقیقت بخوام انرژی آتنا رو به مرور در درونم سرکوب کنم.....من متوجه شدم که برای بیداری و آشتی دوباره با آتنای درونم باید یک الگوی مناسب از یک آتنای سالم رو در زندگیم پیدا کنم و بازتعریف جدیدی از آتنا برای خودم داشته باشم.....
در نهایت من وقتی با هدایای هر آرکتایپ آشنا شدم، حسی پر از گشایش برای من رقم خورد، من با تک تک آرکتایپهای مردانه و زنانه وجودم بیعت کردم و دست دوستی دادم ، من فهمیدم که تک تک این انرژی ها ارزشمند هستند ، اینها قدرتهای درون من هستند و نباید این قدرتها رو ارزش گذاری کنم، فقط باید اجازه بدم هر آرکتایپ در زمان خودش و موقعیت خودش زندگی کند، من با انرژی های درونم حرف زدم و از بعضی از آرکتایپهای وجودم که سرکوبشون کرده بودم و یا نادیدشون گرفته بودم ،یا چون فکر میکردم که بی ارزش هستند، زندگیشون نکرده بودم، دلجویی کردم و از تک تک قدرتهای درونم خواستم که در هرلحظه و در هرمرحله از زندگیم من را یاری کنند.....
من باید بگم که با وجودیکه همیشه فکرر میکردم مردهارو میشناسم، بعد از خوندن این کتاب متوجه شدم من حقیقتا از درونیات یک مرد هیچ شناختی ندارم، من دختری پدر غایب هستم که تصور خیلی ناقص و خامی از مردها در ذهنم شکل گرفته بود، از یک مرد و متعاقبا از مردانگی تصورات تخیلی و غیرواقعی داشتم،
حقیقتا من درک ناقصی از مردان داشتم، تصورات غیر واقعی ای از مردان داشتم و فکر میکردم مرد خوب یعنی مردی هیچ ضعفی نداشته باشه و دیدن ضعف در مردان ، ضعف در انجام کاری، ضعف در تصمیم گیری و خیلی ضعفهای دیگه مثل وابستگی عاطفی و... همیشه حال من رو بد میکرد، الان که این کتاب رو خوندم احساس میکنم با مردان اطرافم خیلی خیلی ملایمتر شدم و درک بالایی نسبت به مردان اطرافم پیدا کردم و قضاوت کردنهام خیلی کم شده و اگر ضعفی در مردی میبینم بجای اینکه اذیت بشم، میتونم بعنوان یک انسان و نه ابر انسان، درکش کنم که او هم ممکنه کم بیاره، او هم ممکنه ضعیف باشه، او هم میتونه در تصمیم گیریها اشتباه کنه، از نظر عاطفی آسیب پذیر و وابسته باشه، او هم نیاز به تفریح و خوشگذرانی داره، ......من هیچ وقت فکر نمیکردم که انرژی عواطف و احساسات در حقیقت یکی از اصیلترین انرژی هاییست که مردان در طول تاریخ آن را زیسته اند و چقدر یک مرد میتونه در حوزه عواطف و احساسات قدرتمند و عمیق باشه و همچنین چقدر عواطف و احساسات میتونه در زندگی یک مرد مهم تلقی بشه و نیاز به دیده شدن و دوست داشته شدن از نیازهای اساسی یک مرد باشه ....
مفاهیمی چون مردانگی و زنانگی و اینکه این انرژی ها در همه انسانها فارغ از جنسیتشون وجود داره، برای من فوق العاده راهگشا بود.... با توجه به اینکه من دختری پدر غایب هستم، من همیشه در موقعیتهایی که یک دختر رابطش با پدرش خیلی صمیمی و دوستانه بود، با خودم میگفتم کاش من هم با پدرم صمیمی بود، کاش من هم به وجود پدرم افتخار میکردم، کاش من هم یک پدر حامی داشتم که همه جوره از من حمایت میکرد، کاش پدری قدرتمند داشتم که حامی دخترانش بود.... بعد از خوندن این کتاب فهمیدم که من تمام انرژی هایی که آرزو داشتم پدرم برای من زندگی کند، در درون خودم دارم و اینگونه نگاه کردن به مسئله، باعث شد تا بدونم من برای خودم کافی هستم و من میتونم انرژی های مردانه وجودم رو خودم برای خودم زندگی کنم و این دیدگاه باعث شد نسبت به پدرم ملایمتر بشم.....ادامه در نظر بعدی