۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۷ درس و بحث سایه های شخصیتی (درس سوم)
سطح مقاله : پیشرفته
نظرات و تجربیات خود درباره درس سوم گفتارهای سهیل رضایی درباره سایه در روانشناسی را اینجا به بحث بگذارید

از دوستان شرکت کننده در کلاس غیرحضوری اصل شو وصل شو (آموزش نظریه سایه یونگ) دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس سوم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.

نظرات کاربران 79 نظر ارائه شده است
افسون ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
من پارسال با کتاب نیمه ی تاریک درون با بحث سایه آشنا شدم و تمریناتش رو انجام دادم و شناخت نسبی ای از سایه ام پیدا کردم.هرچند این مواجهه و رویارویی خیلی برام سخت بود و دو هفته ی تمام به خاطرش دپرس بودم اما ارزشش رو داشت و من به موهبت های نهفته در تاریکی رسیدم.یکی از بزرگترین مشکلات سایه ای من پدرم بود.من از کودکی خیلی به پدرم علاقه مند و وابسته بودم چون مادرم هم تیپ شخصیتی ای داشت که زیاد در دسترس نبود و محبتش رو بروز نمی داد.سالها گذشت تا من بزرگ شدم و ازدواج کردم و بعد طلاق گرفتم.در همه ی این سالها پدرم اون حمایتی رو که نیاز داشتم به من نداد و حتی در ازدواجم به شوهرم بیشتر حق می داد تا من.از وقتی که طلاق گرفتم به طور کامل به حال خودم رها شدم و کماکان دستاورد محور هستم تا بقیه رو تحت تاثیر قرار بدم.همون طور که از بچگی برای به دست آوردن توجه و محبت پدر و مادرم زودتر از موعد خوندن و نوشتن یادگرفتم.همیشه شاگرد اول بودم.همیشه باید بهترین می بودم.یک کمال گرای مطلق.حالا در 28 سالگی لیسانس حقوق گرفتم و یک کسب و کار که خیلی خیلی هم براش زحمت کشیدم رو راه اندازی کردم اما بازهم از درون ناراحتم.نقطه ی دردناک من خانواده ام هستن که با اینکه هیچ حمایتی از من نکردن اما من تا پای جونم ازشون حمایت و پشتیبانی می کنم.با وجود این وقتی رفتارهای بی ملاحظه و گاها سوءاستفاده کننده ی پدرم رو می بینم کلا از روابطم ناامید می شم و حتی طلاق گذشته ام رو یه جوری حق خودم می بینم که حس قربانی بودن بهم می ده.گاهی به خاطر این مسئله به روابط مزخرف کشیده می شم چیزی که واقعا خواسته ی خودم نیستن اما نمی دونم چرا بهش تن می دم و وارد ارتباطات به دردنخوری می شم که نباید بشم.حتی گاهی نسبت به آینده احساس یاس و ناامیدی دارم.مسئله ی کارم با اینکه خیلی خیلی براش زحمت کشیدم تبدیل به یه موضوع عادی شده برام که حتی نمی دونم چطوری باید اوضاع اقتصادیم رو بهبود ببخشم.همش به خاطر شغلم غصه می خورم که هنوز به اون درآمدی که نیاز دارم و انتظارش رو دارم نرسیدم.از اون مهم تر به خاطر عدم حمایت خانواده ام سایه ی قدرتمند من باعث شده که خیلی دستاورد جو باشم و به همین راحتیا راضی و خوشحال نشم.

سمانه ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سوال اول درس سوم
چه چیزهایی دیگران از شما بفهمند شما بهم ریخته میشوید؟(حرکت طبق ارزشهای جامعه و سرکوب خود)
در خارج از ایران لباس و پوشش دلخواهم رقص کنسرت ساحل که دوست دارم تجربه کنم
از قاتی کردن و منطقی نبودنم
اگر دیر بیدار شدنم بفهمند ولی خودم در شب بیداری ها تمرکزم بسیار بالاتره
بحث های کاری ازدواج بچه دار شدن ترسو بودن
تمرین دوم؟ چیزهایی که نمیشناسیم و بروزشان غافلگیرمان میکند؟(جنگی که با خصایص پدر و مادرتان دارید)
منطقی بودن مودی بودن من آدم منطقیم بروز مودی بودن احساسات ناگهانی غافلگیرم میکنه
مهربانی قاطعیت و خودخواهی و بیرحمی
مراعات رک بودن
جدی شوخ طبعی
آرامش عصبانیت
مادری دائم بیمار مضطرب مایوس ناامید منفعل فقط به فکر خوب بودن و خدمت برای بقیه مذهبی دیگران براشون تصمیم بگیرند نارضایتی از خود سرزنشگر عدم بخشیدن خود ایثار و مهر طلب سکوت کم حرف بی ارزشی وفادار در هر شرایطی
پدر زئوس خودخواهی قدرت طلبی جنگ طلبی خودنمایی قدرتمند پر ارتباط بیش فعال تمرکز فقط بر اهداف شخصی خود دائم تمجید خود و دیگران پر حرف
تمرین سوم؟ سایه هایی که میشناسیم مدام میخواهیم برعکس نشانش بدهیم؟(عمل ریاکارانه ، خوابهای آشفته)
تمرین چهارم؟ نمیشناسیم ترس از دیدنش داریم( مدام جذب چه آدمهایی میشوید؟)
انسانهای محتاط کم استقلال کم حس یا محروم هیجانی و اغلب خودم ناجی میشدم کمی بهتر شدم

سمانه ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام آقای رضایی عزیز ممنونم از مطالب پر بار و شیرین و کاربردی بودن مطالب
خواهشم این است فاصله بین درسها بیشتر باشد تا بتوانم به کار ببندم و مشاهده کنم در زندگیم آنچه که میشنوم رو
فاصله درس ها برای من کمه و نمیتونم رزونانس ها به خوبی شناسایی وتجربه کنم
خواهشا به جای 4 تیر به هفته های بعدتر موکول کنید

ساناز محمدمیرزا ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. میشه در مورد پرسشنامه هم توضیح بدین چون یه بخشهاییشو نمی دونم چه جوری باید پر کنم. ممنونم

ساناز محمدمیرزا ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
ابتدا تشکر می کنم از جناب اقای رضایی که برای بهبود حال ما اینهمه زحمت می کشن.
در مورد سایه عمومی فکر می کنم پنهان کاری من در بعضی موارد هست که دوست ندارم دیگران بفهمن که از جانب من بوده. البته شایدم با سایه نوع 3 مخلوط باشه ولی در هر صورت جاهایی به علت نداشتن جسارت در نه گفتن مجبورم خواسته هامو یا رد و تاییدهامو پشت نقاب همسر یا فرزندام پنهان کنم و اونا رو جلو بندازم. که صد درصد هم بعد اینکار از اینکه چرا اونقدر ‌‌‌شهامت نداشتم خودمو سرزنش می کنم.
در مورد سایه نوع 2 هم سایه خصایص پدر و مادر رو دارم هم سایه مذهب (چون دلیل حجاب داشتنم هم از کودکی به خاطر همین ملاحظه کاریم و رودر بایستی داشتن با یکی از اقوام بوده) و در مورد پدر و مادرم هم که با منفعل بودن پدرم در تصمیم گیریهای مهم خانواده (که نتیجه ش مسوولیت پذیریه بیش از حد خودم نسبت به اطرافیانم بوده) و در مورد مادرم با خودرایی و خودخواهی و رک بودن و عدم درایت و زود رنج بودن بیش از اندازه شون خیلیییی در تعارص بودم و همیشه نفی شون می کردم (که نتیجه ش برای خودم بی نهایت ملاحظه مردمو کردن که یه وقتی حرفی نزنم که بهشون بر بخوره و اینکه اصلا خودخواه نباشم البته من اصلا تفاوت ادم خودخواه و کسی که اول خودشو دوست داره رو هنوز نمی دونم یعنی نمی دونم این یه ارزش هست یا ضد ارزش)
در مورد نقاب هم من به مهربانی، مثبت اندیشی و خیلی تعارفی بودن معروفم و البته ادمی که خیلیییی ملاحظه دیگرانو می کنه. و می خواستم بگم دقییقا حرف شما درسته من پشت این نقاب مهربونی (البته مهربونی جزو خلقیات و سرشت من هم هست) یه خودخواهی بروز نکرده زیادی دارم و در مقابل کسایی که خودشونو مراقبت می کنن و دوست دارن و می تونن راحت جواب نه بدن بهم می ریزم. که خیلی هم ممنون میشم در این زمینه بهم از محصولاتتون هم معرفی کنین. باز هم سپاسگزار زحمات جنابعالی و مجموعه توانمندتون هستم

ادمین سایت بنیاد فرهنگ زندگی

کتاب جوجه اردک زشت درون را تهیه کنید

سها ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام ممنون بابت فایلها . در درس سوم استاد گفتن تمرینی میزارن برای شناخت نقاب و سایه ها ولی من ندارم لطف راهنمایی کنید

سوسن اتحاد ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

با تشکر از توصیح مختصر و مفیدی که در ارتباط با انواع سایه دادید.
حساسیت های خودم رو بخش چاقی و کم مویی ام بوده در حالیکه وقتی به عکس های قدیم خودم نگاه میکنم هیچکدام ازین دو رو ندیدم.از طرفی ازینکه در دید دیگران ابله و یا مسخره و ناتوان و صعیف دیده بشم بدون اینکه بفهمم ناراحت میشدم .البته الان پذیرفتم که هر کسی در مقاطعی میتونه هم احمق باشه و هم دلقک .یادمه وقتی خیلی جوان بودم پدرم ازینکه من قدمهای محکم و سرباز وار بر دارم خیلی خوشحال میشد او معتقد من به راحتی میتوانم وارد سربازخانه بشوم و سالم ازانجا در بیایم و من همیشه از سربازها میترسیدم.پدرم میگفت خوشحالم که تو همیشه یه کاری تو دستت هست در نتیجه هیچوقت حوصله ات سر نخواهد رفت .و اقعا اینطوری بودم اما الان بعصا با وجود کار زیاد ممنکنه هیچ گاری نکنم و فقط به لیرون از پنجره نگاه کنم یا موسیقی گوش کنم و یاتلویزیون.
یکی از چیزهایی که متوجه شدم باعث رنج من است خوب بودن هستش در رابطه با مادرم ،دخترم ، تا حدود ۱۰ سال پیش حتی نه گفتن رو بلد نبودم .
دخترم ایینه ای است که به راحتی پشت نقاب مهربان بودن و ارام و مودب بودنم رو به من نشان داده به واسطه ی خشم های ویران گر و فحش و دیوانگی....
و یک روی دیگر من که مدتی است برایم اشکار شده ورود دو نفر در فاصله زمانی ۲-۳سال هستش که به من نشان داد که با وجود انکه ماخود به حیا و چهارچوب دار و مقید هستم ؛چقدر پتانسیل بی بندو باری و خارج از چهار چوب را دارم.
۳ خصیصه که خودم را با انها میشناسم .مهربانی.همراه بودن و دارای پشتکار هستش .از دوستانم هم سوال کردم ،هر وقت پاسخ رو گرفتم اینجا می گذارم.
با سپاس فراوان

Leili ارسال در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام من امكان مشاهده پرسشنامه رو ندارم لطفا راهنمايي بفرماييد

بانو ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

درمورد نوع 4 سایه: من در رابطه با جنس مخالف دختری خام هستم. با صداقت کامل و بدون هر گونه فریب جلو میرم. حتا اداهای زنونه هم ندارم. 2 مورد پیش اومد برام که بهم دروغ گفتن راجع به شرایط کار و زندگی و تحصیلشون. امیدوارم درس شده باشه. دیگه خام نیستم اما هنوز بقدر کافی هم پخته نیستم. میدونم که با مردها باید کمی سیاست داشت اما من کلا سیاست ندارم. سیاست من صداقتمه که میدونم غلطه

بانو ارسال در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۷

سلام
من موارد مشابه زیادی در این جلسه داشتم اما گاها با کمی تفاوت. مثلا پدر من فردی با اقتدار بدون انعطاف و بسیار خشک و جدیه که تفریح براش تعریف نشده. من در ابتدا با او در کودکیم جنگیدم در نوجوانی تحت کنترل کاملش بودم بطوریکه مثلا در مسائل مذهبی تماما باورهام رو شکل داده بود. الان کلا باورهام عوض شدن و زندگیم رو تغییر دادم که باعث جنگ من با او شده. منطق نداشتن پدرم همیشه باعث شده باهاش بجنگم و همیشه تفاخر دارم به منطق، خرد، و انعطاف خودم. نمیدونم این چقدر سایه است اما تو زندگیم جریان داره. در ضمن زمانی که بهم میگه چون زنی منطق نداری بسیار خشمگین میشم چون او ب عنوان فردی بی منطق، جهت فرافکنی، با این جملات حقیر خودش رو میخواد توجیح کنه. یک بدی دیگه موضوع هم اینه که انقدر خواستم منطقی باشم که از احساس در روابطم تهی شدم و تا این سن عاشق نشدم.
دومین موضوع مربوط به خواب بود. من سالهاست ک خواب نمیبینم، بعد از لایو آقای رضایی راجع به خواب و رویا، همون شب تا صبح کابوس تعقیب شدن دیدم ک ابتدا جنسیتش ناشناخته بود و بعد وقتی برگشتم در مواجهه با یک مرد (جنس مخالف) قرار گرفتم که چاقو زد به شکمم.