دسته بندی
/ ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۹
نگاه به معنویات از زاویه ای دیگر
فلسفه ی معنویات این است که از ما انسان بهتری بسازد وقتی که مساله ی معنویات با نظرات شخصی ، به خرافه کشیده میشود مسیر زندگی مان دچار آسیب میگردد پس چشم ها را باید شست و به معنویات از زاویه ی بهتری نگاه کرد .
خیلی عالی و مفید بود کاش بتونیم برای کسانی بفرستیم
کاش امکان اشتراک از طریق واتس آپ موجود بود ،چقدر لازم دونستم این کلیپ را برای خیلی ها بفرستم آنقدر که نجات دهنده است
بسیار متشکرم همیشه از شما آموختیم
چطور میشه این کلیپ را سیو کرد؟
منم به این مسئله رسیده بودم استاد رضایی ولی خانوادم شدیدا مقابله میکردن. ولی من اونقدر روش خودم رو تغییر دادم که رهام کردن و الان چقدر راحت تر زندگی میکنم. من همیشه یه جمله سرلوحه ی زندگیم بود که دین من انسانیته. ولی متاسفانه همش منو میترسوندن و میخواستن منو برگردونن. الان زندگیی رو میکنم که خودم دوست دارم و هیچ احساس گناهی به خودم نمیدم. با تشکر از صحبتهای شیواتون
یکی از معنوی ترین سخنرانیهایی بود که شنیدم . خوشحالم که من هم مثل شما بخشی از این خرافات را رها کرده بودم .اما بازهم نیاز داشتم و دارم که دوباره دوباره بشنوم تا بتوانم خودم و دینم را بارها و بارها به چالش بکشم .
چقدر عالی بود. انگار برای حال این روزای من حرف میزدید. حال دلتون همیشه خوب. بهترین ها رو برای شما و همه همراهانتون تو این راه ارزو میکنم.
ممنون بابت این روشنگری مثل همیشه
با سلام
سپاس از قدردانی و حسن توجه شما ....!
تلاشتون برای فهم عمق اعتقادات سطحی ستودنیه!
فاجعه از اونجا شروع می شه که انسانها از شکشون می ترسن و حتی از شک دیگران/ بچشون/ ذهن پاک کوچک خلاق پرسشگر میترسن که نکنه شکشون رو بیدار کنه. اینجاست که پرسش رو منع می کنن. چرا رو منع می کنند. اظهار نظر رو منع می کنند. ترسشون رو به شکل اجبار و قانون به اطرافیان دیکته می کنند. و بالا و بالاتر می رن، احمق و احمق تر می شن، کور و کورتر می شن. اونجاست که تو اتاق تاریکی که ساختن فقط دور دم فیل جمع میشن و این تمام دنیاشون می شه. حالا یه بچه از بیرون میاد میگه به همون کتابی که ادعای پرستشش و داری ابراهیم شک کرد که به یقین رسید! شک اولین پله یقینه! ولی اون بچه میشه حلاج و سرش بالای دار!
کاش مغز آدم ها انقدر توانایی تطابق و عادت و یادگاری نداشت یا کاش تواناییش بیش ازین بود که درگیر چارچوبهایی که خودش ساخته نمی شد و می شکستش و پوست مینداخت و میومد بیرون. ولی با این سطح توانایی بایدم تهش به اینجا برسه که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
سپاس از همراهی و حسن توجه شما
سلام استاد رضایی
خوشهالم که هستید وامیدوارم انشالله برکت اگاهی وتلاش وراه روشن شما
اگاهی ورشد درونی بیشتر هرفردی باشه که دوست داره
تغییر کنه تاسعادت وخوشبختی روشنی رو در اطرافش ببینه
انشالله
چراغ دلتون همیشه روشن
سپاس از سما بانو مریم گرامی
حضور شما هم در خانواده ی بزرگ بنیاد فرهنگ زندگی مایه ی برکت هستش.