دسته بندی
۰۸ تیر ماه ۱۳۹۹
زندگی غیر معمولی محمد صالح علا در نیمه ی دوم عمر
دوست دارد گهگاهی مریض شود. میگوید عاشق تب و لرز است. بهتر است که معمولی زندگی نکنیم. چه لذتی در زندگی غیر معمولی صالح علا هست؟ از زبان او بشنویم.
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
همه بی معنا بود . . . .
اینم کل نظر بنده به گفتمان این دو عزیز لپ کلام همینه رنج به زیبایی و دردمندی عشق .
با سلام و عرض ادب
سپاس از همراهی و حسن نظر شما...!
امیدواریم که خدمت گزار خوبی برای شما عزیزان همراه باشیم...!
عالی بود لذت بردم
با سلام و عرض ادب
سپاس از همراهی و نظر شما...!
عاااالی بود
فقط دیوانه ها زندگی میکنند
لذت دیوانگی
من عاشق این آدم و تفکرات و اشعارش هستم
طلب خیر براش و برای استادِ جان، سهیل عزیزمون?
با سلام
سپاس از قدردانی و حسن توجه شما ....!