۲۳ آبان ماه ۱۳۹۷ ​قطع رابطه؛ دوره دردناکی که مجبورم بگذرانم!
سطح مقاله : پیشرفته

وقتی رابطه ای پایان یابد، برای هر دو طرف دردناک است، اما این درد برای کسی که ترک شده است، مخرب تر است. تقریباً همه ما این تجربه را داشتیم؛ کسی که به هر دلیلی تصمیم گرفته که دیگر با ما نباشد، تصمیم گرفته ما را نگه ندارد، ما منزوی شدیم، احساس تنهایی کردیم...

در برخی از موارد اندوه شما ممکن است از جدایی اخیر نیامده باشد. گاهی اوقات این غم و اندوه ریشه در ترس و عدم اعتماد به نفسی دارد که از گذشته ای دور به واسطه عشق های از دست رفته به جا مانده و مزاحم روابط امروز شماست. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "رهایی از غم جدایی" کلیک کنید.

ممکن است هنوز با شریک عاطفی تان باشید، اما متوجه شده باشید که او شما را دوست ندارد، با اینکه آن فرد از لحاظ فیزیکی حضور دارد، شما بخاطر فیزیکی حضور دارد، شما بخاطر از دست دادن عشق او غمگین هستید.

گاهی شریک عاطفی تان، شما را به خاطر فرد دیگری ترک می کند که در این صورت سوگواری شما به واسطه احساس خیانت و حسادت پیچیده تر می شود.

گاهی اوقات پای شخص دیگری در میان نیست و طرفتان بخاطر اینکه می خواسته تنها باشد و نمی توانسته با شما باشد، از رابطه بیرون رفته است. در این صورت غم و اندوه شما با احساساتی همچون شماتت خویش، اضطراب و سردرنیاوردن همراه است.

شاید هم رابطه شما خیلی ساده به هم خورده است: احتمالاً شما از همان ابتدا برای این رابطه آماده نبودید و شاید با همه تلاشی که داشتید، قادر نبودید تا کاری کنید که این رابطه اثربخش باشد.

عوامل گوناگونی روی نحوه واکنش ما به غم از دست دادن تأثیر می گذارد، چون؛ ماهیت و مدت رابطه، شدت احساسات طرفین، شرایط جدایی و تجربیات قبلی مربوط به از دست دادن. این تجربه می تواند باعث شود زخم های قدیمی سر باز کنند و اعتماد به نفس پایین و تردیدها ظاهر شوند.

این غم به این دلیل بسیار دردناک است که خنجر طردشدگی تا اعماق وجود آدمی را می شکافد و زخم می کند. شما نه تنها عزیزتان را از دست می دهید، بلکه اساساً ایمان تان به خودتان را نیز از دست می دهید. شما به اینکه فردی دوست داشتنی و قابل پذیرش هستید شک می کنید. این احساسات می تواند در اعماق وجودتان حک شود و زخمی نامرئی را به وجود آورد که باعث شود به خودتان حمله کنید و مانند یک خونریزی داخلی، آهسته و به آرامی احساس ارزشمندی را در شما تخلیه کند.

در اینجا به دشوارترین احساسات شما می پردازیم و تحلیل هایی را گام به گام در اختیار شما قرار می دهیم که در راه رسیدن به یک دیدگاه جدید و عشق جدید نیاز خواهید داشت.

مرحله مهم درونی کردن احساس بی ارزشی:

افرادی که در کارگاه های ما شرکت کرده اند، غالباً به مادر و پدرهایی اشاره می کنند که ممکن است در مورد شما هم تجربه مشابهی اتفاق افتاده باشد:

  1. به شما توهین کرده، از شما انتقاد کرده و شما را پس زده باشند.
  2. سر شما داد زدند و به شما گفتند که شما بد هستید، شما را مسخره کردند یا در جمع شما را تحقیر کردند.
  3. در رابطه با برادر یا خواهرتان از آن ها طرفداری کردند و غیرمنصفانه شما را با برادر یا خواهرتان مقایسه کردند.
  4. به عنوان تنبیه از محبت کردن به شما خودداری کردند.
  5. به خاطر عصبی بودن و حس و حال بد یا ناکامی هایشان شما را مقصر دانسته و سرزنش کردند.
  6. شما را باعث و بانی مشکلات خانواده دانستند.
  7. به شما برچسب بی مسؤولیت، تنبل، کله شق، خودخواه یا بی انضباط زدند.
  8. آنقدر نگران شما بودند که باعث شدند اعتمادبنفس شما ضعیف شود.
  9. مانند یک کودک با شما رفتار کردند و نتوانستند بلوغ و استقلال شما را تشخیص داده و به رسمیت بشناسند.
  10. باعث شدند احساس کنید نقش مهمی در خانواده ندارید.
  11. ناامیدی شان را از عدم موفقیت شما ابراز کردند.
  12. انتظاراتی داشتند که بیشتر از حد معمول بالا بوده است.
  13. انتظاراتی داشتند که بیشتر از حد معمول پایین بوده است.
  14. شما نوک پیکان خشم آنها بودید.

یا شاید شما مشکلات زیر را داشتید:

  1. مشکل در موفقیت تحصیلی
  2. مشکلات جسمانی که باعث پیشداوری های فراگیر شده بود.
  3. مشکل در پیدا کردن دوست
  4. برادر یا خواهری داشتید که خیلی موفق بوده و دیگران شما را دائماً و غیرمنصفانه با او مقایسه می کردند.
  5. برادر یا خواهری که احساس میکرد محق تر از شماست.
  6. تجربیات منفی با معلمتان در مدرسه

خوشبختانه باید بدانید وقتی اعتماد به نفس پایین ناشی از این موقعیت ها آشکار می شود، شما می توانید با نگاهی دقیق به آن بپردازید. اکنون زمان آن است که روی این باورها تأمل کنید تا تردیدهایتان نسبت به خودتان را برطرف کنید. تردیدهایی که دیگر لازم نیست با خودتان این طرف و آن طرف ببرید. تجربیات بالا توانستند روی تصمیماتی که تا حالا گرفتید و کیفیت روابطتان تأثیر عمیق بگذارند اما لازم نیست بعد از این نیز روال بر همین نوع باشد. باید شجاعت به خرج دهید، اهدافتان را بیان کنید و آرزوهای فراموش شده تان را پیگیری کنید و برای رسیدن به نیازهای عاطفی واقعیتان تلاش کنید. در این راستا ما 4 اصل را با عنوان "چهار سنگ بنای خویشتن" به شما معرفی می کنیم که می توانید خود جدیدتان را برپایه آن بنا کنید:

1. روبرو شدن و در نهایت پذیرفتن جدا بودنتان به عنوان یک فرد

2. به رسمیت شناختن اهمیت وجودتان

3. روبرو شدن و پذیرفتن واقعیتتان

4. تقویت ظرفیت عشق ورزیدنتان


برای درک بیشتر این موضوع؛ مقاله ها و تمرین ها را به ترتیب زیر مطالعه فرمایید.

مرحله 1: در هم شکستن

مرحله 2: ترک عادت عشق

مرحله 3: درونی کردن طردشدگی

مرحله 4: خشم

مرحله 5: بلند شدن


منبع: رهایی از غم جدایی

نویسنده: سوزان اندرسون

مترجم: سید مرتضی نظری

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی

نظرات کاربران 8 نظر ارائه شده است
فرزانه ارسال در تاریخ ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۲

سلام خواستم بگم قطع ارتباط همیشه بد نیست، وقتی تو محیطی هستیم هیچکدوم هم دیگرو درک نمیکنیم و برای درک نشدن علت میخوان ازت هرکاری درحد توانم باشه انجام بدم و باز ب چشمش نیاد علاوه بر ان حق هیچ نظری غیر از نظر خودش ندارم زندگی وابسته به تصمیمش باشه برای یه لیوان اب باید اجازه بخوای بگیری با حرف زدنم رابطه درست نشه چی میتونه بهتر از قطع ارتباط باشه...
بغیر حرف زدن و قطع ارتباط راه دیگه ای هست؟
.
وقتی حاضر نیست حتی ی بار بخاطر اون یکی فدا بشه همش سعی داره حرف خودش ب کرسی بشینه ولی طرف مقابل بگه نه تو چی میگی یعنی قدر زحمت نمیدونی و بی شناقی درست تربیت نشدی هر حرفیم بشه چشم گفتن نباید از لبات بیفته همیشه درست خودشه غلط من اخه چرا؟؟؟ واقعا چیکار میشه کرد
باوجود ۳۰ سال سن هنوز نمیدونم که چی بخورم چی نخورم چی بپوشم چی نپوشم چی بخرم نخرم کجا برم کجا نرم چی بگم چی نگم اصلا بگم یا نه چرا ساکتی چقد حرف میزنی خونه بمونم یا بیرون باشم نفس بکشم یا نکشم
حرفهای ضدو نقیض... امروز نمیتونی فردا میتونی
تا الان دیگه به این باور رسیدم که هنوز دوران بلوغم برای خانواده ادامه داره چون بهشون این حق رو میدم امروز ی چی میگن و فردا ی چی دیگه
به همه چیز میشه عادت کرد حتی قطع رابطه...ولی اینکه ازت میخواد چون سی سالت کرد همه عمر براش باشی دیگه غیر عادلانه است این رفتار اگر رفتار مادرش بود مادر بیچاره روزی هزاربار باید بد و بیراه و نفرین بشنوه بخاطر اینکه زوری شوهر دادن و شوهر خوبی نبود و خیانت میکنه... اما دختر خودت باید کوتاه بیاد و بگه چشم کاری که خودت نمیتونی بکنی چطور از بچه ت انتظار داری دیگه تصمیم دارم زحمتاش جبران کنم ب این خاطر ک ۳۰ سال زحمت کشید برام ۳۰ سال زحمتشو میکشم وظیفه خودم میدونم بعد ازینکه تموم شد بی حساب میشیم ازین خونه میرم من تا اون وقت فقط تنها و تنها وظیفم هست رسیدگی بهش بعدش ی زندگی ازادانه برای خودم
.
همیشه برای همه بودم اما برای خودم نه... من تو این دنیا هیچ حقی ندارم حتی حق زنده موندن
کسی که تمام عمر بی توقع زندگی کرد بی توقع هم ادامه میده

نسرین ارسال در تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۰

نکته قابل تامل اینه که در ابتدا حتما بصورت منطقی و احساسی توامان به این فکر کنید که این اختلافات که باعث جدایی شده چقدر عمیق و جدیه در خیلی از مواقع یه سو تفاهم یا انتقال بد مفاهیم یا عدم مهارت در رابطه بدلیل عدم شناخت جنسیتی و... باعث برداشت منفی یکی از طرفین میشه قبل اینکه تمام راه های ارتباطی رو ببندید و تلاش کنید تا برای فراموشی اقدام کنید حتما و حتما تز این موضوع اطمینان حاصل کنید و اگه در حال حاضر هم متوجه اشتباهتون شدید حتی اگر وارد رابطه واکنشی هم شده اید سریعا بدون عذر و بهونه از رابطه ناسالمی که توش رفتید بیرون بیاین دقیقا این رابطه مثل باتلاقه که کم کم شما رو غرق میکنه اگه از همه لحاظ مطمن شدید که این جدایی عجولانه بوده و بدلیل برداشت منفی ایجاد شده حتما بدون غرور و لجبازی حضورا باهم صحبت کنید و فرصت جبران بهم بدید در خیلی از مواقع حتی اگه طلاق توافقی هم صورت گرفته باشه و طرفین هیچ احساسی بهم هم نداشته باشن یعنی نه تنها عشق بلکه هیچ احساس مثبتی نسبت بهم نداشته باشن هم مدتی حدود 6 ماه تا یکسال زمان میبره که مراحل سوگ طی بشه تازه این جدایی شکست عشقی محسوب نمیشه حالا شما تصور کنید فشار روحی پارتنرهای عاشق مخصوصا بخاطر سو برداشت چقدر میتونه لطمه و صدمه و حسرت ایجاد کنه بخاطر همین موضوعه که تا زمانی که کاملا با خودتون از همه لحاظ کنار نیومدید و به تعادل احساسی و منطقی و مستدل نرسیده اید تحت هیچ عنوان وارد هیچ رابطه ای نشید چون باعث میشه خیلی سریع به بن بست برسید با وابستگی مبارزه کنید نذارید فرصتی که جهت شناخت در اختیارتون هست رو بجای وقت گذاشتن برای شناخت طرف مقابل به فکر ایجاد علقه و رابطه عمیق و وابستگی بشه چون وابستگی باعث میشه احساسات و هیجاناتتون بر منطقتون چیره بشه و نتونید تصمیم واقع بینانه بگیرید و در کل تا زمانی که قلبا عاشق طرفتون نیستید تو یه عشق یه طرفه نمونید تو معذوریت قرار نگیرید یا از نظر مذهبی و اعتقادی هم کفو و برابر نیستید سریعا از رابطه خارج بشید چرا که شما تو یه رابطه هدفتون زندگی کردن باهم تا آخر عمرتونه یجودی هویتتون یکی میشه این مسایل رو حتما جدی بگیرید بخاطر تنهایی وارد یه رابطه بد و ناسالم و سمی نشید در اینصورت بیشتر و بیشتر احساس تنهایی و متعاقب اون احساس بی ارزشی و پوچی و نا امیدی از زندگی و آینده و سرخوردگی میشید بخاطر خلا عاطفی یا جنسی هم وارد رابطه نشید بطور کل به حرف دلتون گوش بدید و بخاطر خودتون وارد رابطه بشید نه بخاطر توصیه خانواده یا دوستان قطعا خودتون باید به ندای درونیتون پاسخ بدید با افراد دارای صلاحیت مشورت کنید ولی در نهایت شما هستید که میخوان برای یه عمر با شرک عاطفیتون زندگی کنید مخصوصا قابل توجه افرادی که قبلا تجربه رابطه ناموفق رو داشتن البته با چاشنی منطق به مسایل مادی هم تا حدودی توجه کنید حتما قبل از ورود به رابطه و ازدواج نظر تعدادی از روانشناسان حوزه تخصصی ازدواج و رابطه جویا بشید ممنون از شما

شهرزاد ارسال در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰

واقعا دل شکستن هنر نیسته

لاله ارسال در تاریخ ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۷

با سلام و خسته نباشيد. من اين درس رو كه به صورت صوتي بود قبلا تهيه كردم. بارها و بارها بهش گوش دادم. فوق العاده است. خيلي زمان تلخ و سختي رو دارم تحمل ميكنم ولي وقتي ادم مسير و راه رو ميدونه خيلي كمك كننده است. من اين درس رو به كسي كه به شدت وسط همين سختي هاست معرفي كردم. ولي كفت هزينه ش ٦٠٠ هزار تومنه و كفت براش خيلي زياده. باورم نشد. تا اومدم خودم دوباره دنبالش گشتم. استاد عزيز ، كاش همون صوتي ش رو هم در فروشگاه نگه ميداشتيد. واقعا شايد بعضي ها توان تهيه ويديوش رو نداشته باشند.
و اينكه صوتي دانلودي ش، يه خاصيت ش اينه كه مدام ميتونه همراه آدم باشه ولي براي ديدن دي وي دي آدم خيلي محدود ميشه. درپايان شما عينا همون هرمسي كه در سي دي پرسوفون گفتيد، نجات دهنده كودك يتيم من بوديد و هستيد. خدا را شاكرم كه هستيد.

الناز.ر ارسال در تاریخ ۰۳ آذر ماه ۱۳۹۷

سلام دوستان، مي خوام از تجربه خودم در ازتباط با اين متن بگم..
من وقتي ويس هاي چهارقسمت اصلي "رهايي از غم جدايي" استاد رو گوش ميدادم و پياده ميكردم(مينوشتم) متوجه شدم تو رابطه اخيرم تك تك مراحل رو طِي كردم و خيلي جاها واقعاً دچار حيرت ميشدم كه هم استاد و هم نويسنده كتاب ( خانم سوزان اندسون)
تونستن اين طور دقيق كنكاش كنند و واقعاً به نظرم اعجاز داشت كلام هر دو عزيز.. و اما الان كه كمي از اون احوالات فاصله گرفتم و شايد كمي بهتر بتونم داستان رو بدون نوسانات عواطف رصد كنم، مي تونم سايه ها، عقده ها و بيشتر مسائلم رو و در يك كلام نقش و سهم خودم رو در اتفاقي كه افتاد بهتر ببينم.
راجع به متن بايد بگم من تا به امروز هيچ وقت نتونستم مادرم رو ازخودم راضي كنم، حتي وقتي رتبه دو رقمي كنكور سراسري در مقطع كارشناسي شدم مادرم بهم گفت انتظار داشتيم تك رقمي ميشدي..
هميشه توسط ايشون تحقير شدم، به خاطر كسي كه هستم.
هميشه مادرم از سر تا پام رو مورد انتقاد شديييد قرار دادن وبه قول نويسنده توانا جناب نادر ابراهيمي انتقاد هاشون مثل خنجر در قلب ادمي فرو ميره و گاهي نفس كشيدن و برام سخت ميكنه، انگار تمام خشم و رنجش عالم توي واژگانشونه و ميخوان من و باهاش بسوزنن و خاكستر كنن و جداً مستأصل ميشم..
و يكي از علت هايي كه امروز ميبينم براي به خاكستر نشستن رابطه اي يك زماني دوسِش داشتم همين مسائل هست، در كنار فاكتور ها و اِلِمان هاي ديگه البته

در اخر، ممنونم از سهيل رضايي عزيز
با ارزوي كاميابي

سميه فراهاني ارسال در تاریخ ۰۱ آذر ماه ۱۳۹۷

بسيار عالي بود .زنده پايدار باشين
موفقيت هاتون رو افزون
كمك بزرگي به جوانان مملكت خصوصا دختران موفق دهه ٦٠ميكنيد
عزتتون مستدام

محمد ارسال در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۷

و به طور کلی در چه صورتی بعد از جدایی یا در حین اون مجاز هستیم ارتباط تازه با فردی که جدا شدیم مد نظر قرار بدیم؟ ( منظورم از مجاز هستیم اینه که تصمیم بالغانه باشد)

محمد ارسال در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۷

سلام جناب رضایی،
وقتی یک نفر از طرفین رابطه ازدواج بگه من اشتباه خودمو پذیرفتم اگر چه مولفه هایی رو در طرف مقابل ببینیم میتوانیم بپذیریم که طرف مقابل به صورت نهادینه تغییر کرده و این حرف رو از سر هیجانات نمیزنه؟