نظرات و تجربیات خود ، درباره درس چهارم گفتارهای سهیل رضایی درباره کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی را اینجا به بحث بگذارید
از دوستان شرکت کننده در کمپین آموزشی رهایی از غم جدایی دعوت می کنیم نظریات، تجربه ها و سوالات خود درباره درس چهارم این کلاس را زیر این پست به بحث بگذارند.
درود استاد عزیز، ممنون از آگاهی ای که به ما میدید.
یه سوال دارم اینکه وقتی من بارها ترک شدم و مشکلاتی هم تو رفتارم دارم اگه ارتباط جدیدی شروع بشه اشکالاتمو میدونم که مثلا آدم شکاکی بودم، حالا تو ارتباط جدیدم هیچ ملاک و معیاری ندارم که این آدم جدید هر کاری بکنه من باید چشم پوشی کنم؟ چون من قبلا هر چیزی رو نشونه ی خیانت میدونستم حالا میدونم خیلی نباید به اون نشانه هایی که توی ذهنم بوده اهمیت بدم بنابراین در حال حاضر برای من نقطه ی تعادلی مشخص نشده. آیا درسته که من این تعادل رو از روش آزمون و خطا بدست بیارم؟
یه مثال دیگه در زمینه ی مهرطلبی که وقتی میخوای مهرطلب نباشی دیگه نمیدونی این عاطفه ای که این لحظه داری خرج میکنی واقعیه یا زیادیه و نباید باشه!
لطفا در مورد بدست آوردن تعادل و درمان نقطه ضعفها راهنمایی کنید
در مورد فایل صوتی چهارم باید بگم که واقعا من زخمهای درونی زیادی دارم .طرد شدگی احساس حقارت و بی ارزشی و بی کسی و احساس کافی نبودن .من روی همه این زخمه در بیرون خودم سرپوش گذاشتم حتی گاهی با نزدیکترین کسانم راحتونبودم تا غمها نارتحتیها و دردهام روبگم .و الان واقعا جوری شده تو محیط کارم دوست ندارم خیلی معاشرت کنم یا خیلی خوش و بش کنم احساس افسردگی عمیقی دارم .ولی نمیدونم این درد و خشم رو درست بیرون بریزم
اول جا داره تشکر بکنم از این کمپینتون آقای رضایی و مستدام باشید.
و میخواستم بگم من هنوز به مرحله بلند شدن نرسیدم هنوز همهههه اون اتفاقات و اون حسای که مربوط به درونمرو دارم و امیدوارم هر چه زودتر به خودم کمک کنم و بلند شم که فکر میکنم هم خودم و اذیت دارم میکنم و هم اطرافیانمو.چون براشون توجیه پذیر نیس که این حال خراب من که هنوز هست .من فقط دلم میخاد برگردم به روزای قبلم .این روزا رو دوس ندارم.این همه فکر و خیال و دوست ندارم ...فکر اینکه اون الان خیلی شیک داره به زندکیش ادامه میده و حالش خوبه و کیفش کوکه و شایدم دیکه به من فکر نمیکنه منو روانی میکنه.و اونوقت من هنوووووز دارم بهش فکر میکنم و تقلا میکنم برا برگشت به زندگیم ....دعام کنید حالم خوب نیست.
فک میکنم کمی بلند شدم ...من با جدا شدن از یه سری ادما تونستم به خودم بپردازم...جلسات مشاوره مطالعه های زیاد...هم صحبتی با ادمای اگاه من دوست داشتن خودمو یاد گرفتم...جای فک کردن به اینکه بقیه کی تاوان پس میدن به خودم فکر کردم سنتور میزنم الان...نقاشی تدریس میکنم صبح ها قدم میزنم خودمو به یه کافی دعوت میکنم زیر بارون میخندم و خیلی کارای دیگه و مطمینم یه روزی میتومم با قدرت بیشتری برگردم پیششون روزی که کامل یتونم رها کنم ..اون روز میرسه خدا همیشه مواظبمه ازتون متشکرم به خاطر کمپین مفیدتون
سلام و درود.
به نظر من تا زمانی که انسان شکست نخوره بزرگ نمیشه، شکست باعث میشه انسان عاقل محکمتر و توانمندتر از قبل بشه. شکست در تمام مراحل زندگی و با موضوعات مختلف هست مهم اینه بدونی باید بعدش چکار کنی و چه تغییری نیاز داری. من هم شکست خوردم و دوباره بلند شدم ،خیلی خیلی سخته برای اون لحظات ولی بعد از گذشت زمان متوجه میشی هیچ چیز ارزش اون اذیتی که انسان به خودش میده رو نداره. اما چقدر خوبه نحوه صحیح برخورد با خودمون رو در مواقع سخت بدونیم به مراتب آسیب کمتر و قدرت بیشتری پیدا میکنیم در غیر این صورت باید آزمون و خطاهای زندگی به ما متوجه کنن که خیلی غم انگیز خواهد بود.
سپاسگزارم از صحبت های دلنواز شما آقای رضایی ارجمند.