۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷ یونگ، عقده مادر؛ چرا متوهمانه دنبال آرامش در زندگی می گردیم؟!
سطح مقاله : پیشرفته

یونگ در عقده مادر می گوید تعقیب کردن آرامش در زندگی مترادف با حس نا آرامی همیشگی در زندگی است.

پولت را می دهم خانه کار کن!

آب باریکه برای خودت یک جایی درست کن که یکدفعه زندگی ات به فنا نره!

دنیای ناامنی است به کسی نمیشود اعتماد کرد انگار همه یکجوری می خواهند کلاه سر آدم بگذارند.بهترین کار در این دوران پیدا کردن یک محیط کار مطمئن هست.محیط مدرسه، دانشگاه، خیریه، پیش قوم و خویش بودن می تواند راه حل های مطمئنی باشد.

کجای دنیا امنترین نقطه است؟رحم مادر!

چرا؟غذا بلاوقفه و آماده، نور تنظیم شده، دما کاملا متناسب، میزان احساس خطر هم چیزی در حد صفر، احترام و ارزش گذاری هم که صد در صد چون انجا کسی نیست که آلودگی های روانش را روی سر ما خالی کند، اجتماع هم نظام های اخلاقی خود را درست یا غلط نمی تواند به ما القا کند.

فاجعه روزی آغاز میشود که از رحم مادر بیرون می آییم.

دمای هوا یکدفعه تغییر ناگهانی می کند، این اولین شوکی است که به ما وارد می شود.

اقا یا خانم محترمی آن بیرون ایستاده و به محض ورود ما به این دنیا با زدن یک ضربه که جیغ ما هوا میرود به استقبال ما می آید.

حالا این بنده خداها که ما را اینجا اوردند اگر حتی منتظر ما هم بودند، حالیشان نیست ناله ما از چیست؟دل مان درد گرفته گریه می کنیم، قلب مان آریتمی دارد و...

خلاصه که حمایتشان بدردمان نمیخورد.

حالا اگر موجودات کم طاقتی باشند و منتظر ما هم نباشند چه بلاهای روحی و روانی به سر ما بیاورند که خدا می داند.

همیشه برای ما یک حسرت و ای کاش برای مان می ماند که:یکی من را برگرداند به رحم مادر!

هر چه پیش می رویم و بزرگ تر می شویم، ما ناامنی دنیا و ناشی گری های ما، دنیای را برای ما وحشت انگیز میکند.

کارل گوستاو یونگ این پدیده را عقده مادر نام گذاشت.تمایل ناخواسته ما برای بازگشت به رحم مادر.یعنی رفتن به جایی که خطری ما را تهدید نکند و کسی مسولیت زندگی ما را صد در صد بر عهده بگیرد.

این که از والدین یا همسرمان توقع داریم که زندگی ما را جمع کند و دنبال استقلال نمی رویم همان عقده مادر ماست.یکدفعه هم که پشت ما خالی میشود و زندگی ما هوا میرود.

این که همه دولت ها در غرب و شرق عالم به مردم وعده درست شدن مسکن و غذا و امنیت و تامین آینده و شاد و خوشحال بودن را به ما می دهند، به علت همین نیاز روانی ما به بودن در یک رحم یا همان عقده مادر ماست.

این که در به در دنبال شغل دولتی میگردیم یا مدیر می شویم که سفت و سخت به میزمان می چسبیم هم ناشی از اشتیاق ما به امنیت است.اصلا امنیت شغلی واژه ای است که عقده مادری ها راه انداختند.

این که درس می خوانیم و همزمان کار نمیکنیم هم به عقده مادر ما ربط دارد چون امنیتی که در درس خواندن هست در کار کردن نیست.

اینکه والدینی ظهور میکنند که مثل کوه تا چهل، پنجاه یا تعداد سال بیشتری ما را حمایت می کنند و اجازه نمیدهند آب در دل ما تکان بخورد و ما هم این مجوز را می دهیم و بعضا ممنون آن ها میشویم، این هم عقده مادر است.

شما هم در زندگی خود بگردید ببینید کجا برای امنیت بیشتر ایستاده اید و ترس دارید که اگر این امنیت فرو بریزد زندگی شما هم با آن فرو بریزد.

اولین راه شفا یافتن از بلایای عقده مادر که می تواند زندگی ما را در تسخیر خود نگه دارد و مانع لذت بردن ما از زندگی شود، همین اعتراف خواهد بود.


در همین راستا توصیه می‌کنیم در صورتی که علاقمند به دانستن مباحث شیرین عقده و سایه هستید، مطالعه مقاله "یک روان درمانی خوب چگونه پیش می‌رود؟" را از دست ندهید.

نظرات کاربران 79 نظر ارائه شده است
باااران ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

درس این جلسه رو که شنیدم دگرگون شدم.
از آنجایی که مدتی می شه محصولات بنیاد رو گوش می دم و می خونم قبلا هم درباره عقده مادر شنیده بودم اما این دفعه بود که واقعا فهمیدم چه قدر من این عقده رو دارم
شاید هم به دلیل دعوای سختی که چند روز پیش با پدرم داشتم؛ وقتی امروز این فایل رو گوش دادم فهمیدم دلیل دعوام طلبکاری شدیدم از پدرم و در واقع عقده مادر بوده.
و مطلب دیگه این که با وجودی که سعی می کنم تا حد ممکن اخبار ناخوشایند رو گوش ندم اما یه احساس ناامنی درونی مث خون تو رگامه. حس ناامنی ای که گاهی مواقع هیچ دلیل منطقی ای پشتش نیست و حالا همین که فهمیدم دلیل این حس چیه و می تونم برای شفاش کاری بکنم خیلی احساس بهتری دارم.
از صمیم قلب از شما آقای رضایی متشکرم.

عسل ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام و تشکر بابت اطلاعاتی که در اختیارمون میگزارید
عقده مادر مبحث خیلی جالبیِ .مسئله ای که بعد از شنیدن این فایل بهش پی بردم اینِ که من خودمو جای ارکتایپ مادر گذاشتم و در مورد وظایف مادریم همیشه خودمو نقد میکنم و احساس میکنم کارمو خوب انجام نمیدم و دائم عذاب وجدان دارم و ارامش ندارم و هر احساسی که دراین فایل در مورد این موضوع گفته شد در من هست البته این حالت فقط در ذهنم هست و در رفتارم نمود چندانی ندارِ و خدمات اضافه چندانی نمیدم.امیدوارم راه گذر کردن ازین موضوع رو پیدا کنم چون خیلی خودمو آزار میدم.

متین ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام .ممنون از مطالب خوبتون
گاهی احساس می کنم اصلا توانایی درک خودمو ندارم و بازشناسی خودم برام سخته اما با مثالهای که میفرمایید تصور می کنم در مرحله عبور از عقد هستم چون می دونم هر شکستی یک تجربه و بهای داره اما گاهی گرفتار عقده مادر هم هستم چون دوست دارم یک حمایت کننده در همه زمینه ها داشته باشم در زمینه مسائل خانواده مادرم برای تصمیم می گیره حتی خرید یک لباس که ما باهم درگیری داریم چون دوست دارم خودم انتخاب کنم و اونا مدتهاس که من عنوان لج باز رو دادن، وقتی هم در مورد مسله ای صحبت می کنم به تحقیر و قهر کردن کشیده میشه شاید این مسله ای باشه که اونا کمک نمی گیرم اما برخی از دوستان و اطرافیانم والدینشون راهنمایهایی خیلی خوبی به اون ها می کنن و یا اصلا دچار خطاهای من نمیشن چون از ابتدا می دونن اون کار اشتباه هست .فعلا رضایت از خودم در سطح خوبی قرار نداره اما از همون مطلب که هر شکستی تجربه و بهای داره برای کم کردن احساس عدم رضایتم استفاده می کنم ولی بازم میگم چطور دیگران این کارو نمی کنن و من هنوز به این قدرت فکری نرسیدم و خودمو دچار عذاب این شکست و عدم تجربه می کنم

م. الف ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام استاد رضایی عزیز.
صحبتتون در مورد عقده مادر دقیقا بر مشکل چند سال اخیر من تو زندگی تطبیق داره! مشکلی که دیگه چند هفته اخیر خیلی پر رنگتر شده و نمیذاره من درست فکر کنم و تصمیم بگیرم.
من خودم تا حدی این مشکل دارم. گاهاً تو سرخوردگی‌های زندگی، کاری و معیشتی به مشکلی بر میخورم اول از همه دیگران محکوم میکنم، مادر و پدرم اولین گزینه‌ها هستن که تو دلم ازشون طلبکار میشم که باید کمکم کنند و اونها هرجا تونستن کمکم کردن. اما من خیلی سعی میکنم منطقی باشم و خیلی زود موضعم تغییر میدم... و این خیلی منطقی بودن باعث میشه خودم رو خیلی خیلی زیاد محکوم کنم و خودم سرزنش کنم. حتا در مورد مشکلات زندگی اطرافیان و خصوصا همسرم...
اما مشکل اصلی من این روزها وجود بیش از حد عقده مادر تو همسرم هست. از اوایل ازدواج (۶سال قبل) همسرم کم و بیش در روزهای سخت زندگی کاری که داشت خانوادش خصوصا مادرش عامل اصلی مشکلاتش میدونست و اونقدر با سوز از اتفاقات و ضربه هایی که از سمت پدر و مادرش خورده تو دوران کودکی و نوجوانیش میگفت، که من واقعا دلم براش میسوخت... و من هم تو ذهن اونهارو محکوم میکردم‌.
اما این شیوه فکریش به من و خانوادم هم منتقل شد. حالا تو خشم‌ها و عصبانیتش و توقعاتش من و خانواده اولین گزینه‌هاش هستیم...
واقعا امیدوارم بتونم از صحبتهای شما استفاده کنم و کمکی بکنم اول به خودش و بعد هم به خودم. من تمام نشونه‌هایی که تو درس سوم توضیح دادید تو روابطم با همسرم میبینم... و الان به حد زیادی از کلافگی رسیدم... او با من به شدت پرخاشگر هست و بعد با التماس میاد سراغم که منو دوست داشته باش و تنهام نگذار...
خواهش میکنم راهنماییم کنید...
پ.ن. اصلا به جلسات و سخنرانی‌های روانشناسی هم اعتقاد نداره... :(

س*حسيني ارسال در تاریخ ۰۸ شهریور ماه ۱۳۹۷

وارد مثلث كارپمن شديد كه يه بازي روانيه. اول همسر قرباني، خانواده اش جلاد و شما رابينهود بوديد. اشتباه شما ورود به بازي و به رسميت شناختن اون بازي بوده. حالا شما شديد جلاد . رابين هود يه زمان، جلاد زمان ديگر محسوب ميشه. بايد اين بار بازي رو متوقف كنيد در برابر پرخاشش اصلا حرف نزنيد و كاملا سرد باشيد. و بعدشم التماسش رو با سردي جواب بديد و بگين من نميتونم به اين شكل ادامه بدم به اين زندگي و سه ماه وقت داري بري خودتو درست كني. و تو اين سه ماه از كتاب و سي دي و روانشناس، خيلي آروم و زير پوستي بهش معرفي كنيد.

Elahe ارسال در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. اینکه در این درس گفتار فرمودید که مراقب باشیم دچار عقده مادر نشویم و از آن عبور کنیم و از آن مهم تر مراقب باشیم ناخواسته با دادن سرویس بیش از حد به فردی این عقده را در او برانگیخته نکنیم، بسیار شبیه به مفهوم ناجی در مثلث کارپمن است. از زحمات شما ممنونم.

حبیبی ارسال در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام عقده مادر خیلی خیلی موضوع شیرین و تلنگر زنی بود الان میفهمم چرا از دانشگاه انتظار آنچنانی داشتم با ورود به مقطع ارشد ...از مدرسه که چراااا همکاری نمکنن برای ادامه تحصیلم ..ولی عقده مادر من انچنان شدید نیست ولی ضعیف هست...
آیا باید اون یک ذره هم نباشه در سن 28 سالگیم؟؟؟
من در رابطه با عقده با جند سوال برخورد کردم ممنون میشم پاسخ بدهید.
1 اینکه نیمه اول عمر تا چه سنی هست و نیمه دوم از چه سنی شروع میشه؟
2 اینکه کسی مبحث عقده رو بدونه تا زمانیکه وارد نیمه دوم عمر نشده، نمتونه و نمشه که از عقده شفا پیدا کنه؟؟
3.اینکه یک مادر چگونه برخورد کند تا کودکش دچار عقده نشود؟؟ با توجه به اینکه غرق شدگی و تجربه غفلت و ترک شدگی یک ادراک هست از سمت دید فرد و شاید از والدش بپرسیم قصد جنین چیزی نداشته، مثلا مادر برای دخترش لباس می خریده و برای پسرش هم به انداره میخریده اما کودک پسر ادراک میکنه که مامان به ابجی بیشتر میرسیده و این تجربه غفلت میشه در صورتیکه از مادر می پرسیم میگه خب اون دختر هست و دخترها تنوع لباسیشون به دلیل منش و شخصیتشون همینه...
4.اگر گسی در نیمه اول عمر باشه، میتونه عقده هاش رو بشناسه و شفا پیدا کنه...آیا میشود کسی در 25 سالگی هم از عقده هاش شفا پیدا کنه؟؟
و اینکه تو درس اشاره کردید اگر ما سالم باشیم به اون 6 تا زمینه اصلا نمیریم و دنبال چیز بی بها نیستیم؟؟ منظور از 6 زمینه و 6 خصایص که یک جای دیگر اشاره کردید چیبود دقیقا؟؟
من در برهه ای از زمان دچار عقده مادر بودم اما به واسطه نظریه گلاسر کمی تعدیل شد ولی همچنان من از مادرم با علم اینکه میدونم در حد توانش و وسعش رفتاری رو انجام میده و در سن 55 سالگی اما به خاطر ویژگیای رفتاریش خشم دارم، اهمیت قایل نشدن به زندگی و مسیولیت های همسرداری و فرزند پروری و چسبیدن به خدا و قران و نماز؟؟ این از دوران نوجوانیم بوده الان داره میاد بالا و فوران میکنه
حالا اگرگسی دچار عقده هست و فرد مقابلش این رو میفهمد ،اون باید چکونه رفتار کنه باهاش؟؟؟؟؟

فرنوش کاراموز سفر زندگی ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

منظور از 6 ویژگی توقع سرویس و خدمات گرفتن بی بها برای نیازهامون بدون تلاش مداوم شخصی و انتظار بدون خطا و مسولیت بودن و زندگی همیشگی داشتن در یک محیط امن و ایمن.
این انظارات از عقده مادر میاد و باید عبور کرد

فرنوش کاراموز سفر زندگی ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

منظور از 6 ویژگی توقع سرویس و خدمات گرفتن بی بها برای نیازهامون بدون تلاش مداوم شخصی و انتظار بدون خطا و مسولیت بودن و زندگی همیشگی داشتن در یک محیط امن و ایمن.
این انظارات از عقده مادر میاد و باید عبور کرد

فرنوش کاراموز سفر زندگی ارسال در تاریخ ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۷

منظور از 6 ویژگی توقع سرویس و خدمات گرفتن بی بها برای نیازهامون بدون تلاش مداوم شخصی و انتظار بدون خطا و مسولیت بودن و زندگی همیشگی داشتن در یک محیط امن و ایمن.
این انظارات از عقده مادر میاد و باید عبور کرد

حسام ارسال در تاریخ ۲۹ مرداد ماه ۱۳۹۷

فکر میکنم منظور از نیمه اول و دوم زندگی صرفا سن خاصی نباشه، احتمالا منظور از نیمه اول زمانی هست که شما دچار عقده هستی و خودت هم نمیدونی، و آغاز نیمه دوم زمانی هست که تازه فهمیدی ااااا این رفتارها و دغدغه هایی که داری اسمش عقدس و باید حلش کنی...

الناز. ب ارسال در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام. بر عکس کمپین اصل شو چقدر دیر درس و بحث مربوط به درس جدید را باز می کنید!!!! ما اونجا می نویسیم و دوباره باید اینجا بنویسیم . تکراری میشه متاسفانه
خشمگین طلبکار و ناراضی... این سه خصوصیت پدرم هست و من بشدت از اونا متنفرن ولی دقیقا خودم مبتلام!!! همیشه به زمین و زمان غر میزنم و بقول معروف بد سفر هستم... انقد قبل از هر اتفاقی رویا پردازی میکنم و انتظارم بالاست که همیشه سرخورده میشم و توذوقم میخوره. چون با تصوراتم فرق می کنه واقعیت... همیشه از شکست ترسیدم واز ترس سقوط دست روی دست گذاشتم و نشستم! از همه ادمای اطرافم طلبکارم و کلی انتظار دارم ازشون گرچه به زبون نمیارم ولی چون طبیعتا توقعاتم براورده نمیشه پر از خشم میشم و افسرده و ناامید از اطرافیان
خدایا یعنی میشه من از این عقده عبور کنم و شفا پیدا کنم. (گریه)

یوسف ارسال در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۷

میشه ازاینجا شروع کنین و کمی حوصله به خرج بدین و از اینکه سهیل عزیز دیر بحث رو باز می کنه ناراحت نشین. البته ببخشین

مریم ارسال در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷

سلام استاد خیلی ممنون از توضیحات ارزشمندتون.
من قبلا در مورد موضوع عقده خیلی مشکل داشتم ولی الان خیلی مسائل برام روشنتر شده.
از قبل میدونستم که عقده مادر دارم ولی نمیدونستم از این عقده چطور عبور کنم. البته یک سالی هست که به این نتیجه رسیدم باید متکی به خودم باشم و دیگران را مقصر خطاب نکنم و طلبکار از زمین و زمان نباشم ولی هنوز احساس میکنم که یه مشکلی هست که من نمیدونم چیه؟

سحر ارسال در تاریخ ۰۴ شهریور ماه ۱۳۹۷

منم هنوز درگیرم با این مشکل یه مشکلی هست و نمیدونم چیه

زمانی ارسال در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۳۹۷

من تصورم اینه که عقده مادر از دو عقده قبلی یعنی غفلت و غرق شدگی بیشتر تو جامعه رواج داره برای همین هم هست که همه از هم طلبکاریم