۱۱ تیر ماه ۱۳۹۷ فرافکنی در روانشناسی پروفسور کارل گوستاو یونگ: بگو رابطه ات با پول چگونه است تا یک راز مهم را در موردت افشاء کنم
سطح مقاله : پیشرفته
پول مثل چرک کف دست می ماند. من عاشق پول هستم به من حس قدرت می دهد. پیشانی نوشت ما خانوادگی انگار بدبختی و بی پولی است. راستی رابطه شما با پول چگونه است ؟

کجاها پول خرج می کنید؟

کجاها پول خرج کردن برای تان مشکل است؟

کجاها شده بعد از این که بنا به یک اجبار درونی یا بیرونی خرج کرده اید و حال تان بعد از مدتی بد شده است؟

پدر و مادر شما در مورد نحوه خرج کردن شما چه نظراتی دارند؟

اولویت هزینه کردن پدر و مادر شما بر چه چیزهایی متمرکز بود؟ خودشان برای چه چیزهایی خرج می کردند و در چه موارد خرج نمی کردند؟

با همسرتان در چه موارد خرج کردنی اساسا مشکل دارید؟

پاسخ شما به این سوالات، بیش از آنکه پاسخ به این سوالات باشد، نمایش دهنده مسائل، چالش ها و فرصت هایی است که شما از زاویه دنیوی و حتی اخروی به خود نزدیک یا از خود دور می کنید.

این لیست می تواند خیلی بلندتر از این ها باشد. شما می توانید به آن ادامه دهید. البته پاسخ دادن به این سوالات به اندازه پرسش ها حائز اهمیت است.

روانکاوان پیرو مکتب کارل گوستاو یونگ معتقدند نوع نگاه شما به پول، آیینه مستقیمی از سبک روانی شماست و حکایت های جذابی از سایه ها و عقده های شما را بیان می کند.

ما روی پول فرافکنی می کنیم .

مثلا من لباس زمسنانی برای خودم نمی خرم و برای فرزندم هم نمی خریدم . یکبار که همسرم این کار را کرد من قاطی کردم که چرا اینقدر هزینه برای کاری کردی که یک فصل کوتاه است و شاید دو ماه بیشتر مصرف ندارد.

بعد دقیق که شدم متوجه یک سایه درون این اتفاق شدم. من در خانواده پدری ام برای لباس زمستانی هزینه سنگین نمی کردیم.

بعد از قاطی کردن و اشراف به این سایه، از همسرم عذرخواهی کردم و گفتم کار خیلی خوبی کردی، یکی هم برای من بخر!

نظرات کاربران 67 نظر ارائه شده است
سیامک ارسال در تاریخ ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۷

عالی بود

افسون ارسال در تاریخ ۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۷

من عاشق پولم..

پولی که تماما مال خودم باشه.

من از پس انداز کردن پول لذت می برم چون آسودگی خاطر بهم می ده.

البته ناگفته نمونه توی خانواده ام مامانم به شدت صرفه جو و اقتصادی هستش و البته همیشه از کم پولی و نداشتن پول شکایت می کنه و گاهی فکر می کنم تنها چیزی که توی دنیا برای مامانم اهمیت داره رفاه مادیه.
من دنبال پولدار شدن به صورت افراطی هستم.

فکر می کنم پول زیاد می تونه خیلی از مسائل زندگیمو حل کنه.
شایدم به خاطر فرافکنی های ترسناک مامانم من اینجوری شدم که طمعکارانه دنبال پول درآوردنم.

افسون ارسال در تاریخ ۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۷

من عاشق پولم..

پولی که تماما مال خودم باشه.

من از پس انداز کردن پول لذت می برم چون آسودگی خاطر بهم می ده.

البته ناگفته نمونه توی خانواده ام مامانم به شدت صرفه جو و اقتصادی هستش و البته همیشه از کم پولی و نداشتن پول شکایت می کنه و گاهی فکر می کنم تنها چیزی که توی دنیا برای مامانم اهمیت داره رفاه مادیه.
من دنبال پولدار شدن به صورت افراطی هستم.

فکر می کنم پول زیاد می تونه خیلی از مسائل زندگیمو حل کنه.
شایدم به خاطر فرافکنی های ترسناک مامانم من اینجوری شدم که طمعکارانه دنبال پول درآوردنم.

مهرنوش ارسال در تاریخ ۲۰ تیر ماه ۱۳۹۷

من عاشق پول هستم همیشه باید تو کیفم با کارت بانکیم پول کافی داشته باشم تا احساس آرامش داشته باشم. تو خرج کردن هم معمولی هستم نه خسیسم نا اینکه ولخرج. اهل کمک کردن و پول قرض دادن هم هستم.

زهرا ارسال در تاریخ ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۷

سلام.وقت بخیر.برای خرید وسایل غیر ضروری مثل بدلیجات یا وسایل تزئینی شکشتنی پول دادن برام غیر ممکنه و همچنین خرید لباس در شروع فصل.معمولا وقتی کلاس جدید ثبت نام میکنم بیش از حد، امکانات لازم برا یادگیری رو تهیه میکنم که بعد به شدت پشیمون میشم.(البته ناگفته نماند من بعد از خرید چیزای ضروری هم به طور ناخودگاه پشیمون میشم).ولی
میدونم ریشه این رفتار های دوگانه ام چیه من سختی پی پولی زیاد کشیدم.و در دوره ی دانشگاهم با بدترین شرایط و بدون امکانات درس خوندم.خاانواده ام نظری ندارند.ولی پسر ۱۲ ساله ام بهم میگه خسیس هستم‌ به نظرم خودش پر توقعه.پدر مادر من فقط در حد ضروریات خرج میکنند.با همسرم با بی حساب کتاب خرج کردن مشکل داشتم.همیشه نگران اینم که چرا از درآمدم آنقدر که باید پس انداز نکردم. همیشه افکار خوب و به موقعی برای تبدیل پول نقد به غیر نقدی به ذهنم میرسه و براش تحقیق هم میکنم ولی در نهایت جرات عملی کردن فکرم رو ندارم.

پری ارسال در تاریخ ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۷

سلام
پول خیلی خوبه ولی توانایی پول داشتن و بدست آوردن پول بهتره من اگر داشته باشم چیزایی که لازم دارم را میخرم وشایدم وسایلی که لازم ندارم را حتی بخرم .از نظر خونداده خسیس هستم .کجایی که پول دادم و ناراحت و پشیمان شدم قرض دادم و پس ندادن.نظر شما چیه دکتر؟؟

زهره ارسال در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۷

پدر و مادر من مديريت مالي نداشتن و ندارن . فقط مراقب پرداخت به موقع قبض ها و اجاره هستن طوريكه قبض مياد استرس ميگيرن. پدرم ولخرج و مادرم خسيسه.
از نظر مادرم من آدم ولخرجي هستم درحاليكه خودم اينطور فكر نميكنم. براي چيزهايي كه مربوط به سلامت جسم و پوست و تغذيه و اينا باشه خوب خرج ميكنم. براي لباس هم از برندهايي كه خيلي هم قيمت فضايي ندارن استفاده ميكنم.
جاهايي پيش اومده كه به اصرار دوستام مثلا رفتيم شام و كل هزينه رو من پرداخت كردم، اينجور وقتا حس خوبي نداشتم و ناراحت شدم چون اصلا اون خرج رو ضروري نميدونستم.
براي آموزش خودم هم خوب خرج ميكنم.
يه مشكلي كه دارم با بچه خواهرم هست كه وقتي ازش دورم دلم ميخواد بياد و ببرمش بيرون كلي براش خرج كنم اما وقتي مياد خيلي كمتر از چيزي كه تو ذهنم بوده براش خرج ميكنم چون حس ميكنم ازم توقع داره و از اين حس خوشم نمياد.

سوگل ارسال در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۷

من هميشه نگران بي پولي هستم
فكر مي كنم دليلش هم اين بوده كه پدر مادرم هيچ وقت اهل پس انداز كردن و اينده نگري نبودن
همين موضوع باعث شده از خرج كردن پول لذتي نمي برم و وقتي پول خرج مي كنم يا از مبلغي كه تو ذهنمِ، بيشتر خرج مي كنم اضطراب مي گيرم
و يه چيز ديگه هم كه باهاش درگيرم اينه كه اين موضوع بيشتر وقتيه كه براي خودم پول خرج مي كنم
وقتي براي ديگران باشه اين حس و ندارم

محمد ارسال در تاریخ ۱۸ مرداد ماه ۱۳۹۷

دقیقا من هم همین احساس رو در مورد پول دارم ولی برای خودم یه سقف خرج کردن میزارم ولی باز حالم خوب نیست چون بیشتر فکر پس اندازم که پولم رو بیشتر کنم ولی همش یه موضوعی پیش میاد پس اندازم خرج میشه و دوباره از صفر باید شروع کنم

shoukooh ارسال در تاریخ ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۷

دوست دارم اینقدر پول داشته باشم که بتونم خوب زندگی کنم از هر نظر ،هزینه درمان که بسیار بالاست و سفر .....

اشرف ارسال در تاریخ ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۷

از کودکی یادم میاد که وقتی پول تو جیبی بهم میددن خیلی در حفظ و نگهداریش تلاش نمیکردم و جمع نمی کردم .یا به یدگران میدادم یادم میرفت پس بگیرم یا یه جایی میذاشتم گم میشد یا خوراکی میخریدم.برخلاف خواهر که تمام پولش رو جمع و پس انداز میکرد.الان هم همین گونه هستم و خیلی حساب کتاب پول رو ندارم.در زندگیم همسرم تقریبا دقیق هست و میانه رو هست.اما اگر به من بود شاید بی رویه هم خرج میکردم و از هز چیزی که خوشم می اومد می خردمش .اما همسرم مانع من هست.البته خودم هم وقتی به پای خردی میرسم اول اون ور قیمت میکنم و معمولا مبنای خردی من اول قیمت بعد خوش امدن از اون کالا هست.چون بارها دیدم چیزی رو دوست داشتم اما بدلیل قیممت بالای اون و اینکه احساس کردم نمی ارزد پا روی دلم گذاشتم و نخردیم.البته من این ویژگی رو در خانواده و طایفه پدریم هم دیدم.پدرو مادر هم از ابتدا کاسب بودن و معمولا ما جنس به قیمت عمده می خریدم این هست که وقتی میرم سراغ جنسی می دونم که چقدر روی اون جنس کشیده شده و این باعث میشه فکر کنم که نمی ارزد و گران هست.